افسانههای عامیانه از دیرباز با استقبال شنوندگان روبهرو بوده و اکنون که به مدد چاپ به صورتی دیگر در اختیار همگان قرار میگیرد، بیشک جلوهی دیگری خواهد داشت. از آنجا که افسانههای ایرانی سابقهای دیرساله دارند و مردمانی که آنها را روایت کردهاند در پهنهی وسیع فلات ایران زندگی میکردهاند، لذا نمیتوان آن را در محدودهی جغرافیایی ایران امروز به حساب آورد. بسیاری از سازندگان و روایتکنندگان این افسانهها در سرزمینهایی زندگی میکردهاند که اکنون در قلمرو جغرافیای ایران نیستند و گاه به زبان فارسی هم سخن نمیگویند. این امر حتا در مورد ادبیات رسمی نیز صادق است. به یاد بیاوریم که برخی از داستانهای مثنوی معنوی مولوی برگرفته از همین افسانههاست و او آنها را یا در بلخ شنیده بود یا در قونیه. بلخ اکنون در قلمرو افغانستان است و مردم آن به فارسی سخن میگویند، ولی قونیه در شمار شهرهای ترکیه به حساب میآید و زبان رسمی مردم آن ترکی است.
این مجلد نیز همچون جلد پنجم افسانههای ایرانی به افسانههای پهلوانی و عیاری و رندی اختصاص دارد، چراکه این گونه افسانهها آنچنان دامنهی وسیعی دارند که با یک جلد به پایان نمیرسد و خوانندگان درخواهند یافت که شاید با اندکی سختگیری بتوانیم کار را در مجلد ششم به پایان ببریم.