کوششهای اقتصادی انسان همواره معطوف به کسب حداکثر نتیجه با کمترین امکانات بوده است. این تمایل را میتوان دستیابی به کارایی و بهرهوری بالاتر نامید. بهرهوری مفهوم عمیق و گستردهای است که ابعاد متنوعی از حیات اقتصادی و اجتماعی جامعه را در بر گرفته و پیوندی محکم با آرمانهای یک جامعه در جهت نیل به رشد و توسعه پایدار اقتصادی، عدالت اقتصادی، عدالت اجتماعی، محرومیت زدایی و رفع فقر، افزایش توان و رفاه ملی، کارایی و اثربخشی نظام مدیریت و سرمایه انسانی، و نهایتاً توانایی تعامل فعال با اقتصاد جهانی دارد، به گونهای که اهتمام اصولی به هر یک از این آرمانها بدون در نظر گرفتن بهرهوری میسّر نخواهد بود. تحقق آرمانهای جامعه در گرو بهرهوری درست از منابع اعم از منابع فیزیکی، انسانی و اجتماعی است. تداوم و بقای بنگاهها یا سازمانها در هر نظام اقتصادی وابسته به این است که این بنگاهها و سازمانها تا چه اندازه بتوانند ارزش افزوده ایجاد کنند. برای حصول این مهم تنها داشتن منابع کافی نیست، بلکه نحوه ترکیب و استفاده از منابع و نهادهها اهمیت به سزایی دارد که این امر به نوبه خود، در گرو طرز کار و شیوه عمل مدیران این سازمانها میباشد. مدیریت مهارتها و تخصصهای انسانی را با منابع و تکنولوژی در هم میآمیزد تا سازمان به بهترین نحو ممکن به اهداف مطلوب و مورد نظر خود نائل شود. در قرن بیست و یکم، رقابت در صحنه جهانی ابعاد تازهای یافته و تلاش برای بهبود بهرهوری، پایه اصلی این رقابت را تشکیل میدهد. بررسی عملکرد کشورهایی که در سالهای اخیر رشد چشمگیر داشتهاند، حکایت از آن دارد که اکثر این کشورها این رشد را عمدتاً از طریق افزایش بهرهوری به دست آوردهاند. انسان به عنوان عنصر اصلی هم میتواند توسعه را به ارمغان بیاورد و هم میتواند به عنوان مانع بزرگ توسعه عمل کند. بنابراین انسان توسعه یافته، جامعه توسعه یافته را به ارمغان میآورد.