درباره ویژگی های حرکتی و شناختی کودکان مبتلا به اختلالات رشدی
در زندگی کودک پیش از رفتن به مدرسه رشد مهارتهای حرکتی نقش اساسی را در یادگیری بعدی دارد عدهای از محققین معتقدند یادگیری حرکتی مبدأ هر یادگیری است و فرایندهای ذهنی عالیتر پس از رشد مناسب سیستم حرکتی و سیستم ادراکی و همچنین پیوندهای ارتباطی میان یادگیری حرکتی و ادراکی به وجود میآید. در حقیقت ابتداییترین پاسخهای رفتاری کودکان از نوع حرکتی است کودک با کمک این رفتارهای حرکتی به درک خود و دنیای اطراف نائل میشود و این تجارب حرکتی زیربنای آگاهیها و یادگیریهای او را فراهم میکند و در دوران کودکی آمیختگی و پیوستگی فعالیتهای حرکتی و ذهنی بسیار بالا است. میتوان تا حدود زیادی ریشه رفتارهای ذهنی تکاملیافته تر را نیز در یادگیری حرکتی جستجو کرد. رشد عصبی و عضلانی کودک پایه لازم جهت رشد و تکامل فزاینده فعالیت روانی– حرکتی وی را فراهم میسازد و با توسعه سیستم عصبی عضلانی رشد مهارتهای حرکتی و تواناییهای حرکتی پایه جدا میباشد. در دنیای امروز دیگر به ورزش به عنوان سرگرمی و تفریح نگاه نمیشود؛ بلکه نقش ورزش در سلامت روانی انسان مورد قبول همه است. این امر به گونهایست که ورزش به عنوان یک رویکرد درمانی، در درمان بسیاری از اختلالات و ناتوانیها به خصوص در کودکان مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از برنامههای معتبر، برنامههای تمرینی ادراکی- حرکتی هستند که بر پایه سطح تکامل، تنظیم شدهاند و بسیاری از عناصر دیگر را دارا میباشند. افزایش آگاهیهای بدنی، فضایی، جهتدار و زمانی به عنوان وسیله هدایت کودک به سوی کنترل حرکتی را افزایش داده و توانایی در انجام حرکات را ایجاد میکند. اختلال هماهنگی رشد حرکتی عبارتی است که انجمن روانپزشکی آمریکا برای توصیف کودکانی که در اجرای برخی از مهارتهای حرکتی با مشکل مواجه بوده و از شایستگی حرکتی لازم جهت مقابله با نیازهای حرکتی زندگی روزمره خود رنج میبرند پیشنهاد کرده است. براساس معیارهای تشخیصی ارائهشده در متن تجدیدنظر شده راهنمای انجمن تشخیصی و آماری اختلالهای روانی حرکتی، معیار الف: هماهنگی این دسته از کودکان به طور بارزی نسبت به سن و توانایی هوشی آنها پایین تر است؛ معیار ب: این مشکلات هماهنگی اثرات منفی مشخصی بر پیشرفت تحصیلی و فعالیتهای روزمره زندگی آنها میگذارد؛ معیار ج: این اختلال سبب بروز وضعیت پزشکی خاص یا اختلالات رشدی وسیع نمیباشد. اختلال هماهنگی پیشرونده (DCD) به عنوان یک صدمهی قابلملاحظهی هماهنگی حرکتی مطرح شده است. هنگامی این تشخیص گذاشته میشود که اختلالات حرکتی مذکور تأثیرات منفی قابلملاحظهای بر برخی از جنبههای دیگر زندگی فرد داشته باشد که معمولاً تأثیر بسزایی بر امور تحصیلی و فعالیتهای روزمره زندگی دارد. این اختلال با اختلالات پیشپاافتاده و ناچیز دوران کودکی شروع میشود و معمولاً بین سنین ۶ تا ۱۲ سالگی تشخیص داده میشود. این اختلال هم به صورت مجزا وجود دارد وهم به صورت توأم با سایر اختلالات مانند اختلالات یادگیرییا ADHDممکن است وجود داشته باشد. هنگامیکه از کلمه دیسپراکسیا استفاده میشود تعریف بیشتر به سمت سازماندهی برنامهریزی و سازماندهی حرکتی میل مینماید.