- از متن کتاب:
سیاست تلاش اجتماعی و نهادی از سوی یک اجتماع است برای صورتبندی خطمشیها، به اتفاق نظر رسیدن درمورد آن خطمشیها و نهایتاً اِعمال آنها در جهت خیر عمومی. سیاست هرقدر هم که احتمالا دچار فسادهای مختلف باشدو میدانیم که این فسادها بسیارندتمرکز اصلی آن بر حکمرانی خوب و بر صیانت از شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادیای است که به مردم اجازه خواهد داد سرشار و شادکام، مطابق با ارزشهایی که مورد تکریم آنها و اجتماعاتشان است، زندگی کنند. ساختاری که از طریق آن به تصمیمها میرسند و اجرا میکنند خواه دموکراتیک باشد خواه استبدادی، خواه مشارکتجویانه باشد خواه سلسلهمراتبی، خواه لیبرالی باشد خواه اقتدارگرایانه، هدف اظهارشدهٔ فرایندهای سیاسی همواره بهبود زندگی کسانی است که بهوسیلهٔ آن نظام سیاسی احاطه شدهاند. با توجه به این قسم تمرکز بر آینده، بر بهترسازی و بر ساختارهای فسادپذیر قدرت و کنترل، هیچ تعجبآور نیست که چرا امید باید عنصری محوری در سیاست باشد. با اقتباس از تز ریکور دربارهٔ اهداف امیدواریِ ذاتیِ ما به سپهر سیاسی، آدمها در سیاست وارد میشوند چون به بهبود زندگی خود، به روابط مبتنی بر همکاری با دیگران و به ساختارهای باثبات و عادلانهای که در آنها زندگی میکنند امید دارند.»
*
«وقتی میگوییم «امید» منظورمان چیست؟ به نظر میرسد امید حالتی روانشناختی است که ما آن را بهعنوان بخشی از حیات ذهنی درونیمان تجربه میکنیم. بااینحال، اینگونه نیست که همهٔ کاربردهای این واژه دقیقاً ناظر به حالت ذهنیای از این دست باشند. ما گاهی اوقات دربارهٔ کسی از این سخن میگوییم که «او امیدی ندارد». مهاجمی با توانایی متوسط را تصور کنید که میخواهد ضربهٔ پنالتیای به تیم حریف و دروازهبانی بزند که در بازی فوتبال بسیار خبرهاند. همزمان باآنکه مهاجم خودش را آمادهٔ ضربه زدن بهطرف دروازهٔ حریف میکند، ممکن است بگوییم که او هیچ امیدی به گل کردن توپ ندارد. از این گفته منظورمان آن نیست که او خودش امیدی به گل کردن توپ ندارد. درواقع، فرض ما آن است که او اتفاقاً به انجام این کار امیدوار است. اما در اینجا ما به وضعیت روانشناختی او یا به هرگونه احوال ذهنیای که او ممکن است در این لحظه داشته باشد اشاره نمیکنیم. اشارهٔ ما به واقعیت عینیای است که بر طبق آن او بخت بسیار ناچیزی برای به ثمر رساندن گل دارد: درواقع، آنقدر ناچیز که گمان میکنیم مطلقاً هیچ احتمالی وجود ندارد که مهاجم گلی به ثمر برساند. این تردید را با گفتن این مطلب که او هیچ امیدی به انجامدادن این کار ندارد بیان میکنیم. گفتهٔ بالا توصیفی است از احتمال مادی یا واقعیتبنیادِ حدوث نتیجه. این برآوردی است از اوضاع و احوال عینی و نه برآوردی از حالت روانشناختیِ درونی بازیکن فوتبال.»