در این کتاب تلاش شده است تأثیرات اختلالاتی چون افسردگی در زندگی خصوصا در روابط زوجین را مورد بررسی قرار داده و راههای روابط زناشویی موفق را نشان دهیم و دستورالعملی برای ایجاد یک رابطهی مبتنی بر عشق و علاقه را بازگو گردانیم. این کتاب نشان میدهد که زن و مرد چگونه در همه زمینهها تفاوت دارند. زن و مرد نه تنها متفاوت از یکدیگر با هم ارتباط برقرار میسازند، بلکه در احساس، اندیشه، درک، واکنش و عشق با هم تفاوتهایی اصولی دارند. و شاید بتوان گفت که زن و مرد حتی از دو سیاره متفاوتند. با درک تفاوتهای اصولی زن و مرد در موقعیتی قرار میگیریم که بسیاری از ناراحتیهای موجود میان خود و همسرانمان را از میان برداریم و میتوان سوءتفاهم را تخفیف داد و یا حتی از آن به طور کلی اجتناب کرد. یا با استفاده از روشهای مختلف، تنشها را تخفیف داد و در مقابل در روابط زناشویی عشق و مهر را بیشتر کرد. تنشهای موجود در روابط زناشویی اغلب مردم از آن روست که یکدیگر را درک نمیکنند و این حس درک نشدن و تنهایی منجر به اختلالاتی چون افسردگی شده و بسیاری از زوجها از مناسبات زناشویی خود ناراحتند. بسیاری از افراد صادقانه به شرکای زندگی خود عشق میورزند ولی با این حال چون تنش از راه میرسد نمیدانند که برای رفع آن چه باید بکنند. غالب اختلافهای زندگی از عدم اطلاع افراد از نیروهای روحی سرچشمه میگیرد و اگر هر دو به هدف والای زندگی مشترک زناشویی به دیده احترام بنگرند و قدر زندگی خویش را بدانند و از جوانی هم لذت ببرند هرگز غبار کدورت آیینه پیوند مقدسشان را تیره و تار نخواهد کرد و باید تفاوتها را شناخت و به آنها احترام گذاشت و این سبب کاسته شدن اختلافها میشود. کتاب اطراف ما با هدف تعیین شناخت اختلالاتی مثل اضطراب، فوبیا، پارانوئید، افسردگی و... تأثیر آن بر روی زندگی، روابط، خصوصا رابطهی زناشویی و شناخت اختلال افسردگی، علل بوجود آورنده ِآن، علایم و روش درمان و همچنین کمک به کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان، تأثیر اختلال افسردگی بر روابط زوجین تألیف شده است. افسردگی نوعی بیماری است که در تمام عمرممکن است اتفاق بیفتد ولی در دوران بلوغ و در اواخر عمر بیشتر شایع است و اکثر خودکشیها با افسردگی رابطه مستقیم دارد. افسردگی، حالتی است که به درمان ویژه نیاز دارد. به علت این درهم شدن واژهها، افراد عادی ودرمانگرانی که به بیماری افسردگی مبتلا نشدهاند، احتمالا همدردی و مساعدتی کمتر از آنچه جدی بودن موضوع افسردگی میطلبند، از خود ظاهر میسازند. علایم و نشانههای این بیماری که متخصصان فن به جستجوی آنها برمیآیند، متنوعند و تمامی عملکردهای انسان را از هر دو جنبه روان شناختی و جسمانی تحت تأثیر قرار میدهند. قدم اول در درمان افسردگی شناخت آن در خود یا اطرافیان و عزیزانمان، سرزنش نکردن و مقصر ندانستن فرد در بیماریاش و سپس کمک خواستن از متخصصان بهداشت روان است. افسردگی همیشه به راحتی قابل شناسایی نیست و میتواند وابسته به علل عضوی باشد. در واقع افسردگی یک بیماری نیست و مجموعهای از بیماریها و اختلالات گوناگون و متفاوت است که وجه مشترک همه آنها خلق افسرده است. افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند. افسردگی اساسی منجر به از کارافتادگی قابل توجه فرد در قلمروهای زندگی فردی و اجتماعی و اشتغال میشود و عملکردهای روزمره فرد همچون خوردن و خوابیدن و سلامتی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.