انقلاب ایران اسلامی و حوادث پس از آن به ویژه جنگ تحمیلی، یک بازی قدرت و صرفاً یک اتفاق، جریان سیاسی و نظامی نبود بلکه حرکتی در مسیر رشد فردی، اجتماعی، فکری، فرهنگی، اقتصادی بود و این به مبانی ایدئولوژیک انقلاب و جمهوریت اسلامی وابسته است. حاکمیت عقل مقدم بر لذت، حاکمیت تقوا و دستورات الهی و مجموعه اصول و چارچوبهای زندگی در مسیر تعالی. گام نهادن مردم ایران در مسیر چنین توسعه سعادتمحوری در سایهسار ولایت هادی و با ابتناء بر سرمایه اجتماعی و اتحاد، معنای عمیق و صحیحی از یک برنامه تحول و انقلابی بنیادین محسوب میشود. در تعبیری میتوان انقلاب را سرآغاز و ظرفی برای این تحول دانست و جنگ تحمیلی و سایر حوادث دورۀ تولّد این سازوکار را، ا مواد و مفاد رخداد و بلوغ تحول و تعالی دانست. در این مسیر تحرکات اجتماعی بالقوه و مردمی در سطح عمل، نیازمند چارچوبهای قوام دهنده و سازماندهنده بوده و هر آیینه دولتمندی این عزم ملی لازمه حرکت ماشین این مطلوب در جاده رسالتها و آرمانها میباشد. ظهور و بروز کمیته امداد امام خمینی(ره) و زمینه شکلگیری آن از تفکر تا تکیه آن بر جوششهای اجتماعی ایران از جمله کارویژههای این سیر تطور و بازآفرینی اجتماعی محسوب میگردد. کمیتهای که مطابق نام خود ظهوری اقداممحور و پروژه پایه داشته و همواره موجب تحریض و انگیزهمندی مردم انقلابی آن زمان بوده و هست. کمیتهای که در مدار حوادث دهه ۶۰ و در دورهای توأم با بحرانهای جنگ ظهور یافت، نهادی مبنایی و نه معنایی، برخاسته از یک نیاز و نمو یافته در سازوکار سرمایه اجتماعی مبتنی بر ولایت و هدایت.