پدیدههایی که دولتمردان، روشنفکران و منتقدان هنری از سالهای دهه ۱۳۳۰ به بعد «فیلمفارسی»، «تئاتر لالهزاری»، «موسیقی کوچهبازاری» و در یک کلام «ابتذال» نام نهادند، همان فرهنگ عامهپسند است که در این پژوهش از آن به عنوان حوزههای مقاوم در برابر ایده «پرورش ذوق عامه» در سیاستگذاری فرهنگی یاد میشود. زیرا «عامه» در سالهای مورد بحثِ این کتاب، به خصوص دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، تودهای منفعل و منعطف در برابر سیاست پرورش ذوق نیست، بلکه برعکس، تودهای سخت، صلب و مقاوم در برابر آن است. از این رو برنامهریزی کارگزاران فرهنگی و روشنفکران حرفهای درون دولت معطوف به ادغام فرهنگ عامهپسند در فرمهای فاخر و ابداع ذوق مشروع میشود که در تقابل با ذوق پرورشنیافته و آموزشندیده عامه است. در این دوران «ابتذال» کلیدواژه روشنفکران، کارگزاران فرهنگی و دلتمردان برای نقد، تحقیر و تلویحاً سرکوب ذوق عامه یا همان «فرهنگ عامهپسند» است که در نقدهای هنری مطبوعات، گفتار غالب روشنفکران و حتی سخنرانیهای رسمی تکرار میشود. به زعم آنها، اگر ذوق مردم با سیاستگذاری فرهنگی دولت و روشنفکران حرفهای درون آن «پرورش» نیابد و شم زیباشناختی ملت تربیت نشود، شیوع سلیقه «مبتذل» را در پی خواهد داشت.