درباره مجموعه ادبیات عصر مشروطیت، مشروطیت ایران وفارسی جلد 4
در باور عمومی مفهوم انقلاب مشروطه با مفهوم انقلاب سیاسی که از اواخر سال ۱۳۲۳ قمری(۱۲۸۴خورشیدی) در ایران آغاز شد و در نهایت به پیروزی آن در ربیع الثانی ۱۳۲۴ قمری (۱۲۸۵ خورشیدی) انجامید، عجین است. ولی سلسه وقایع مزبور، تنها وجه سیاسی انقلاب مشروطه است و نه کلیت آن. انقلاب مشروطه، یک انقلاب عظیم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود که ظهور وجه فرهنگی آن مقدم بر پیروزی وجه سیاسی آن است.
بخشی از کتاب:
در یکی از کوچههای باریک جنوبی تهران که کمتر دو سه نفر به آسایش میتوانند دوش به دوش راه بروند و هرگاه دو نفر رهگذر در آمد و رفت با هم مصادف شوند، اگر با هم قهر باشند قهرا مجبورند به واسطه تنگی کوچه با یکدیگر معانقه نمایند -که به همین علت چنین کوچهها را در این صفحات (کوچه آشتیکنان) مینامند- در یکی از این کوچهها که از اثر هوای سرد زمستان ۱۲۹۷ گلها به سختی فشرده و با اینکه دوساعت از ظهر گذشته بود، معذالک به علت سردی هوا و تابیدن آفتاب در قعر کوچه، یخهای شبانه هنوز در نهر باریک وسط کوچه باقی و گلهای یخزده که گودیهای جای پا و برآمدگیهایی که از برجستگی قلوهسنگها حدیث مینمود، هنوز حالت جمودیت خود را از دست نداده بودند - درب محقری که در روی درگاه آن با کاشی نمره ۷ رسم شده، نیمهباز و جوانی که سبیلهای مشکی نرم او هنوز قابل تافتن و صورت زیبای او محتاج به تراشیدن نبود، با قدی بلند و بشره گندمگون و جبهه گشاده که آثار صدق و هوش و استغنا از آن پدیدار بود، در لباس مردم کارگر و بازاری با کلاه نمد مشکی و سرداری برک کبود و قبای فاسونی کوتاه و شالی ابریشمین بر کمر، با شلوار سیاه و فراخ و پوتینهای ساده کار بازار تهران در گودی زیر درگاه ایستاده شانه راست را روی چارچوب در خم کرده نوک پای چپ را به طرف عقب روی خرند درگاه گذاشته دو دست را در برابر سینه به هم تکیه داده پنجهها را در هم فشرده و گردن را به طرف جلو ولی قدری متمایل به راست خم نموده با کسی که پای پلکان داخل دهلیز در مقابل جوان ایستاده و یکتای بسته در را حفاظ خود قرار داده است، آرام آرام صحبت میکند و ابدا مراقبت و احتیاط در او پدیدار نیست، مثل اینکه با یکی از کسان و اقربای ود[۲] در گفتگو است، ولی از فشار انگشتان دو دست به یکدیگر، و حرکاتی که از روی وقار به سر میدهد، و نگاههای انصرافطلبانه که با آرامی و خفتگی پلکها به آسمان طرف چپ مینماید، پیداست که در لجه یک سلسله عواطف و احساسات شدیده، و او نیز به او علاقهمند است.