همه ما داستان لیلی و مجنون را بارها شنیدهایم و میدانیم وقتی کسی میخواهد از اوج عشق و عاشقی صحبت کند، از این دو شخصیت خلقشده با هنر نظامی گنجوی یاد میکند. اما آیا تا امروز فکر کردهاید چند درصد از مردم به اصل شعرها سری میزنند و تفکر و تدبری در آن دارند؟ مولانا در پارهای از اشعار خود، به داستان لیلی و مجنون اشاره کرده و برداشت معنوی و فلسفی خود را از آن پیش روی ما گذاشته است که در مجموعه صوتی «جزیره مثنوی، داستان لیلی و خلیفه» به شما ارائه شده است. علیرضا شریعتی گزیدهای از اشعار مثنوی را به زبان ساده بازتعریف و به انضمام اصل اشعار، روایت کرده است. به این ترتیب، مخاطب ما هم اصل اشعار نغز مولانا را مرور میکند و هم تفسیر سادهنویسیشده آن را میشنود. شریعتی در کنار این دو ویژگی، سعی کرده درمان به سبک مثنوی معنوی مولانا را نیز در تکتک داستانهای ارائهشده در این مجموعه به مخاطب ارائه دهد و از این طریق، احوال انسان امروز، با اندیشه روشن مثنوی بهتر شود. - در بخشی از این کتاب صوتی میشنویم: «به خلیفه گفتند دختری به نام لیلی، مرد جوانی را چنان شیدای خود کرده که سر به بیابانها گذاشته است و از شدت شیفتگی دست به کارهایی میزند، که او را مجنون نام نهادهاند. خلیفه دستور داد لیلی را نزد او بیاورند تا ببیند این چه مهپارهایست که دل جوان را آن چنان برده که دیوانه شده است؟ وقتی لیلی را نزد او آوردند، دید چندان زیبا نیست و حتی کمی هم زشت است! با شگفتی از او پرسید: این تو هستی که مجنون را پریشان و گمراه کردهای؟ تو که از زیبارویان دیگر برتریای نداری. پاسخ لیلی همان است که مورد نظر مولوی است؛ زیرا خلیفه صورت لیلی را میبیند و اگر دیده مجنون را داشت لیلی را اینگونه نمیدید. گفت: لیلی را خلیفه کان تویی کز تو مجنون شد پریشان و غوی از دگر خوبان تو افزون نیستی گفت: خامش! چون تو مجنون نیستی! همانطور که میدانید در شعر بالا کلمه «غوی» به معنای گمراه است. مولوی در این سرودهها، خلیفه را به عنوان نماد انسان اسیر حسهای خود، لیلی را مظهر حقیقت الهی و مجنون را به عنوان سالکی معرفی میکند که به فناء فی الله رسیده است. شما با شنیدن این بخش از مجموعه صوتی «جزیره مثنوی» میتوانید شنونده تفسیرها و تحلیلهای دیگری از این دست باشید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 4.۹۰ مگابایت |
مدت زمان | ۰۴:۴۷ |
نویسنده | مولانا |
راوی | علیرضا شریعتی |
ناشر |