درباره مجموعه قصه های چارلی و لولا، خورشید خانم کلاه داشت جلد 3
لولا کوچولوی سرحال امروز مریض شده و بیحال است. او در رختخواب خوابیده، دماغش حسابی قرمز شده و درد میکند. تازه هیچ بویی را هم حس نمیکند. از طرفی گلویش هم درد میکند و دلش برای وقتهایی که شعر «خورشیدخانم کلاه داشت» را میخواند تنگ شده است. او دوست دارد برادرش چارلی در خانه بماند و برایش آواز بخواند و سرش را گرم کند. اما چارلی به دوستش مارو قول داده که برای مسابقهی فوتبال خودش را میرساند. او بین رفتن پیش دوستش و ماندن و کمک کردن به خواهرش گیر کرده است و در نهایت هم…
اگر شما جای چارلی بودید، چه کار میکردید؟
داستان «خورشیدخانم کلاه داشت» بیستوسومین جلد از مجموعهی گستردهی «قصههای چارلی و لولا» است که به موضوع بیماری و همدلی میپردازد.
چارلی برادر بزرگتر لولاست. لولای کوچک بازیگوش خیالباف، مدام برایش سؤال پیش میآید و نمیداند با مشکلات بزرگ و کوچکش چه کار کند. اما چارلی عاقل سعی میکند با راهنماییهای درست و بهموقع، سؤالهای لولا را جواب دهد. «چارلی و لولا» در این کتابها بهمرور بزرگتر، فهیمتر و اجتماعیتر میشوند.
چارلی و لولا از محبوبترین شخصیتهای کودکان دنیا هستند. میلیونها کودک کتابها و کارتونهای چارلی و لولا را دوست دارند. این مجموعه را مؤسسهی انتشاراتی پنگوئن به عنوان یکی از بهترین داستانهای نیمقرن اخیر معرفی کرده است. مطالعهی این مجموعه سبب تقویت مهارتهای فردی و اجتماعی کودکان میشود.