کتاب «انجمن زیر شیروانی» ترکیبی از گروتسک و هجو و شاعرانگی و طنز و تخیل است و چشماندازی به واقعیت از دریچۀ این ترکیبِ غریب و شگفتانگیز. این رمان ما را به دنیایی زیرزمینی و شگفت و خیالانگیز میبرد.
ارنست کرویدر در کتاب «انجمن زیر شیروانی» قصۀ انجمنی مخفی را روایت میکند که عدهای آدمِ خیالبازِ پشتکرده به عادتهای زندگی روزمره، آن را علیه حماقت و نبودِ تخیل به راه انداختهاند.
چنانکه در درآمد ناشر آلمانی بر چاپ کتاب «انجمن زیر شیروانی» در سال ۱۹۵۳، که ترجمۀ آن در ابتدای ترجمۀ فارسی این کتاب هم آمده، توضیح داده شده است «پیچوتابِ خیالپردازی غریب، سرزندگیِ ملایم، غلیاناتِ گروتسک و حکمتِ بیپیرایۀ این داستان باغی جادویی از رؤیابافیهای عجیب آلمانی آفریده.»
در بخشی از کتاب «انجمن زیر شیروانی» میخوانید: «آدمهایی مثل ما خاری تو چشم دنیان. دنیا بارها و بارها این خار رو از چشمش درمیآره و میندازه دور. دور انداخته شدن خصلت ماست. اگه این دنیا مارو نمیخواد، ما هم بهجاش یه دنیای دیگه رو میخوایم... انجمن مخفی ما باید بترسونه. نه از روی شرارت، چون شرارت برای به وجود اومدنِ خیر لازمه. در واقع شر قابلۀ خیره. ما باید حماقت رو بترسونیم! حماقت ریشۀ همۀ فسادهاست. هر مصیبت و جنایتی به حساب حماقتِ قَدَرقُدرت گذاشته میشه. حماقت مادر همۀ نداشتههاست، نه نداشتنِ عقل، چون احمقها هم ممکنه معقول باشن. حماقت نداشتنِ تخیله. چرا سنگینی زندگیِ روزمره آدمها رو لِه میکنه، چرا زیرِ دستمال گردگیری خاکستریش خفهشون میکنه؟ چون تخیل ندارن! من درباره فرار از زندگی روزمره موعظه نمیکنم، نه فرار به جلو نه فرار به عقب، بلکه از این بالا با صدای بلند بهشون میگم: بیدار شین! حصار عادتهاتون رو بشکونین! چشمهاتون رو باز کنین و رؤیا ببینین!»