در اقتصاد کنونی و با توجه به محیط رقابتی بازارهای داخلی و خارجی، یکی از چالشهای پیش روی مدیران افول روزافزون عملکرد شرکتهاست. افزایش روزافزون شدت رقابت میان سازمانها در قرن کنونی باعث شده آنها همواره به دنبال راههایی برای بهبود عملکرد شرکتی و پیروزی در میدان رقابت برآیند. به عنوان یک عنصر از جهت گیری استراتژیک، گرایش کارآفرینانه، نشان دهندهی نوع تصمیمگیری شرکتها و سبک خلاق در عمل است. از جمله شاخصهای اصلی گرایش کارآفرینانه، پیشگامی و سیاستهای مخاطرهپذیری، میتوانند به شرکتها در شناسایی و تصرف بر فرصتهای کسب و کار جدید و نیز در پیشبینی و کشف پتانسیل بازارها کمک کند. تاکنون تاکید بیشتر بر روی کسبوکارهای کوتاه مدت و میان مدت و همچنین مدیریت عملیاتی بوده است، اما اخیراً روی راهبردهای طولانی مدت و رفتارهای کارآفرینانه توجه بیشتری شده است، از این رو به نظر میرسد توجه به فرهنگ کارآفرینی، خلاقیت و رفتارهای کارآفرینانه اهمیت زیادی داشته باشد. دستیابی به عملکرد بالاتر هدفی است که سازمانها برای رسیدن به آن به اقدامات مختلفی روی میآورند. در شرکتهای بینالمللی به دلیل فعالیتهای نوآورانه و جدید و همچنین صادرات محصولات رقابت زیادی با دیگر سازمانها وجود دارد و کارآفرینی سازمان و ظرفیت جذب میتواند تاثیر بسزایی بر عملکرد شرکت داشته باشد، چراکه مدیران میتوانند از منابع مورد نیاز بهترین بهره را ببرند و در این راستا روابط سیاسی و تجاری میتواند بسیاری از مشکلات صادرات را برای شرکت هموارتر کند، در حالی که اطلاعات در این زمینه بسیار محدود میباشد و با فقر مطالعاتی پیرامون این بحث مواجه هستیم، در این کتاب سعی بر آن شده است تا تاثیر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد شرکت مبتنی بر روابط سیاسی، تجاری با در نظر داشتن نقش میانجی ظرفیت جذب و دستیابی به منابع شبکه مورد بررسی قرار بگیرد.