با تعریف فضاهای عمومی شهری به عنوان ظرف رخداد فعالیت های ضروری، انتخابی و اجتماعی شهروندان و بستر تحقق حیات مدنی، تجلی کثرت گرایی، وجود تعاملات اجتماعی و لزوم امکان حضور زنان در این فضاها، ضرورتی انکارناپذیر و غیرقابل اغماض در سنجش مطلوبیت آنها تلقی می شود و متقابلا فقدان آن، به نحوی معنادار، کاهش قابلیت عمومی بودن فضاهای شهری را موجب می گردد. استفاده از فضاهای عمومی، تجربه ای است که برای همۀ افراد یکسان نبوده و سن، جنس، طبقه اجتماعی و هویت قومی بر روی شیوۀ زندگی شهری و درک آنها از فضاهای عمومی تاثیر می گذارد.