درباره اثرات ارتباطات سیاسی بر سرمایه گذاری شرکت ها
روابط بین شرکتها و شخصیتهای سیاسی، ناشی از نیازهای متعدد طرفین به یکدیگر است. شرکتها به دلایلی از قبیل ضعف بازار در پشتیبانی از نیازهای واحدهای تجاری، مصون ماندن از هزینههای سیاسی و برخورداری از منابع اقتصادی و اطلاعاتی دولت، خواهان برقراری اینگونه روابط هستند همچنین بر مبنای تئوری وابستگی منابع روابط سیاسی با فراهم نمودن منابع ارزشمند و کلیدی برای شرکتها باعث کاهش عدم اطمینان در فضای کسب و کار میشود(مهربان پور و همکاران، ۱۳۹۶) از سوی دیگر طرفهای سیاسی نیز برای دستیابی دولت به اهداف سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیاز به حمایت از شرکتها دارند بعلاوه این امکان وجوددارد که طرفهای سیاسی برای پشتیبانی از نیازهای سیاسی و تأمین منابع مالی مورد نیاز خود مانند ایجاد ستادهای انتخاباتی از حمایت شرکتها استفاده نمایند (حبیب و همکاران، ۲۰۱۷).
ارتباط سیاسی به وسیله ارتباط بین سیاستمداران و واحدهای تجاری ایجاد میشود (فاسیو، ۲۰۱۰). ارتباطات سیاسی از طریق دسترسی آسان به منابع خارجی و قراردادهای مبتنی بر روابط منابع ارزشمندی برای شرکت فراهم میکند و بر تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد(پیوتروکی و ژانگ، ۲۰۱۴). ارتباط سیاسی عملکرد شرکت را از طریق کانالهای مختلفی همچون تسهیل دسترسی به وامهای بانکی و مواد اولیه، مقررات آسان و پرداخت مالیات سبکتر بهبود میبخشد(لی و وانگ، ۲۰۱۷).
رشد و دگرگونی سریع روابط اقتصادی، به رقابت شدیدی در عرصه تجارت، صنعت و سرمایهگذاری منجر شده است بنابراین شرکتها برای بقا و گسترش فعالیتهای خود به انجام سرمایه گذاریهای مناسب و به موقع نیاز دارند (خدایی وله زاقرد و یحیایی، ۱۳۸۹)که بدان طریق، پساندازهای کوچک و سرگردان به سمت فعالیتهای مولد و تولیدی راه پیدا کرده، چرخه تولید و اقتصاد به حرکت در میآید (مرادی و ایزدی، ۱۳۹۴).
اهمیت سرمایهگذاری برای رشد و توسعهی اقتصادی و اجتماعی به اندازهای است که از آن به عنوان یکی از اهرمهای قوی برای رسیدن به توسعه یاد میشود اما باید به یادداشت که به همان میزان که توجه به این امر میتواند با افتادن در یک دور مثبت باعث رشد و شکوفایی اقتصاد شود عدم توجه به آن نیز میتواند موجب افت اقتصادی و فرو غلتیدن به یک مسیر نزولی و دور منفی شود (ابزری و همکاران، ۱۳۸۷). بدین منظور یک واحد اقتصادی برای سرمایهگذاری در طرحهای مختلف، باید حد یا میزان سرمایهگذاری را با توجه به محدودیت منابع مورد توجه قرار دهد(مدرس و حصارزاده، ۱۳۸۷). این امر از طریق روشهای ارزیابی طرحها از جمله ارزش فعلی خالص انجام میشود. کارایی سرمایهگذاری زمانی حاصل میشود که شرکت فقط در تمام طرحهایی با ارزش فعلی خالص مثبت سرمایهگذاری کند (وردی، ۲۰۰۶).
از آنجایی که ارتباطات سیاسی شرکت سبب میشود سرمایه گذاریهای شرکت بخصوص در طرحهایی که ارزش فعلی خالص آنها مثبت است و کارایی سرمایهگذاری وجوددارد افزایش یابد اهمیت تحقیق مشخص میشود و همچنین از آنجایی که تابحال هیچ پژوهشی به بررسی اثرانواع متفاوت ارتباطات سیاسی بر سرمایهگذاری نپرداخته است، اهمیت این کتاب بیشتر مشخص میشود.