آن روزی که فاطمه زهرا عفیفه پردهنشین، به مسجد میآید و در دفاع از حق خلافت همسر و امام زمانش فریاد میزند و غاصبان خلافت را در تاریخ رسوا میکند و آن روزی که خلیفه اول و دوم کنار بستر فاطمه حاضر میشوند تا از دختر رسول خدا در عوض رفتارهای ظالمانهشان عذرخواهی و دلجویی کنند و فاطمه ابتدائاً با آنها سخن نگفت و سرانجام با یک جمله آنها را محاکمه کرد، آن روز فاطمه زهرا با بصیرت و فرقانی که از تقوایش نشأت میگرفت دریافته بود که اگر خلافت حقه از مسیر الهی خود منحرف شود و غیر صالحان زمامدار امر شوند، دنیا را میدان جولان خود قرار میدهند و بیتالمال را بودجه عیاشی خود میکنند و بر جان و مال و ناموس مردم رحم نخواهند کرد.
خلافت ایدهآل در نگاه اهلبیت خلافتی است که پیامبر اکرم در بیان عدالت اجتماعی آن فرمود: «لو سرقت فاطمه بنت محمد لقطعت یدها» اگر فاطمه دختر محمد هم دزدی کند دستش را قطع میکنم، این تحکیم عدالت با حاکمیت علی(ع) استمرار مییافت و با خلافت معصومین، بهشتی در زمین شکل میگرفت، ولی با خانهنشین کردن علی(ع) و حذف امیرالمؤمنین از مدار خلافت، عکسالعمل آن را به صورت حاکمیت فساق و نا اهلان شاهدیم، تا آنجا که با روی کار آمدن امویان عدالت کاملاً رنگ باخت و فسق و فجور جای عدل و داد نشست.