امروزه در نتیجه جهانیسازی، آزاد شدن بازارها و خصوصیسازی، بیشتر محیطهای تجاری، با چالشهای عمدهای برای حفظ هوّیت و ادامه فعّالیت خود به عنوان شرکتهایی کارآمد مواجه میباشند. به این دلیل همواره در اکثر سازمانهای جهان مدیران و رهبران سازمانی درپی ارتقاء و بهبود عملکرد سازمانهای خویش هستند چرا که عملکرد هرشرکت مبنایی برای ادامه فعّالیت ویا تعطیلی آن شرکت است به این ترتیب شناسایی عوامل مؤّثر بر عملکرد هر واحد تولیدی میتواند به شرکتها در ارتقای عملکردخود کمک شایان توجّهی نماید. عملکرد سازمانی از دهههای گذشته مورد علاقه هم محققین دانشگاهی وهم مدیران بخشهای اجرایی بوده است چرا که نتیجه نهایی استفاده از منابع ملموس و ناملموس درسازمان ها است هر چند که منابع ناملموس برای سازمانها اهمیت بیشتری دارد.