گاهی اوقات از ابزار نظام تکحزبی استفاده و همه مردم را وادار میکنند فقط در یک حزب حضور داشته باشند؛ مدلی از دیکتاتوری که در کشورهای کمونیستی وجود داشت. گاهی هم به اقتضای اینکه جامعه، جامعه دینی است، شخصی که در راس قدرت قرار میگیرد، دیکتاتوری و استبداد خودش را با استفاده از ظواهر دینی پیش میبرد. از قرآن، مسجد، شعائر دینی و استناد به آیات قرآن و روایات استفاده و بر اساس این استنادات قدرت خودش را توجیه میکند، یکهتازی خودش را موجه میکند، این تفسیر دوم از استبداد دینی است... تفسیر سومی هم از استبداد دینی وجود دارد. براساس این تفسیر، اساساً استبداد زاییده خود دین است؛ یعنی تفسیری از دین ارائه میشود که بر اساس این تفسیر، شخص باید قدرت مطلقه داشته باشد و «حاکم ما یشاء» و «فعال ما یرید» باشد...