داستان کوتاه یک نثر داستانی است که در اواخر قرن نوزدهم در غرب به وجود آمد و در قرن بیستم به رسمیت شناته شد. داستان کوتاه پس از جنگ جهانی دوم، مسیر پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است تا شکل نوین و امروزی خودرا پیدا کند. در عصر حاضر داستان کوتاه به اشکال ادبی دیگر تقسیم شده است. حکایت، روایت، طرح و گزارش بخشی از داستان کوتاه به شمار میآید. وولفگان زالسمان یک نویسندهی آلمانی است. او کتاب یک چهارشنبهی بیتفاوت داستانهای کوتاه نویسندگان مختلف را از نظر سبک و سیاق گردآوری کرده و مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
کتاب «یک چهارشنبهی بیتفاوت» یک مجموعه داستان کوتاه از نویسندگان آلمانی نظیر وولفگانگ بورشرت (Wolfgang Borchert)، ایلزه ایشینگر (Ilse Aichinger)، زیگفرید لنتس (Siegfried Lenz)، هاینریش بل (Heinrich Böll) و برتولت برشت (Berthold Brecht) است. وولفگان زالسمان که گردآورنده و تدوینگر این مجموعه بوده است، براساس محتوای هر داستان آن را به 5 گروه مختلف تقسیم کرده است. این داستانها از تنوع خوبی برخوردار است و هریک از آنها را میتوان از منظر موضوعی، سبک نگارشی، دیدگاههای نویسنده و مورد بررسی قرار داد. 5 گروه به ترتیب زیر است:
وولفگان زالسمان در بخش دوم کتاب مقالههایی در ارتباط با تئوریهای داستان کوتاه آورده است. در بخش پایانی کتاب منابع داستانها و مقالات ذکر شده است. این کتاب برای افرادی که به نگارش داستان کوتاه علاقه دارند یک کتاب آموزشی بسیار عالی است. زیرا این کتاب یکی از منابع آموزشی داستان نویسی در آلمان به شمار میآید.
«یک چهارشنبهی بیتفاوت» ماجرای انفجار اتمی در یک منطقهی صنعتی است. این اتفاق در یک بعدازظهر آرام روز چهارشنبه رخ میدهد. ناگهان یک دود غلیظ تمام آسمان شهر را پر میکند و تمام اهالی شهر و کافه به هوا پرتاب میشوند و تنها چیزی که از آنها باقی میماند پودری است که از آسمان به زمین میبارد.
داستان کوتاه پس از جنگ جهانی دوم به شکل جدی مورد توجه نویسندگان و مخاطبان قرار گرفت. شاید بتوان گفت کسی که برای اولین بار به داستان کوتاه اشاره کرده، ویلیام سامرست موام بوده است. او گفته است: « داستانهای واقعی طولانی میشوند. در هیچ جا آغاز میشوند و بیهوده به جایی میروند». این گفته را میتوان اولین طرح از داستان کوتاه قلمداد کرد. در واقع داستان کوتاه تنها یک بخش از زندگی را روایت میکند. یکی از رسانههایی که در بلوغ داستان کوتاه نقش به سزایی داشته، روزنامه است.
داستان کوتاه در دوران رشد و بلوغ خود ساختارهای متعددی را به خود دیده است. داستان کوتاه میتواند واقعی یا غیر واقعی باشد. پایان آن میتواند بسته یا باز باشد. ساختارهای سورئال، روانشناسانه از دیگر ساختارهایی است که برای نگارش داستان کوتاه مورد استفاده قرار میگیرد. از طرفی زبان و لحن نیز یک مولفهی قابل توجه در داستان کوتاه است.زبان داستان کوتاه شاعرانه، سرد، گزارشگونه یا نامنظم است. ممکن است ریتم تند، کند یا آهنگین به داستان بدهد یا دارای صراحت یا ابهام باشد. اما باید در خدمت داستان سرایی به کار گرفته شود.
مهشید میرمعزی مترجم سرشناس زبان آلمانی در سال 1341 در شهر قزوین به دنیا آمد. او در سال 1364 برای ادامهی تحصیلات در رشتهی مهندسی فضای سبز به آلمان رفت و در سال 1372 به ایران بازگشت. او در ایران به فعالیتهای فرهنگی روی آورد و با عنوان مترجم آزاد با نشریات زیادی نظیر حیات نو، گلستانه، همبستگی و ... همکاری داشت. او تاکنون بیش از سی جلد کتاب را از زبان آلمانی به فارسی برگردانده است. اولین کتاب ترجمه شده توسط مهشید میرمعزی «از برست میگوییم» است که در سال 1377 منتشر شد. از دیگر آثار او میتوان به کتابهای «و نیچه گریه کرد»، «زنان هیتلر» و «قطار شبانهی لیسبون» اشاره کرد. انتشارات نگاه کتاب یک چهارشنبهی بیتفاوت را با ترجمهی مهشید میرمعزی در سال 1391 عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
کتاب یک چهارشنبهی بیتفاوت در دستهی داستانهای کوتاه قرار دارد. این کتاب برای افرادی مناسب است که به داستانهای کوتاه با قلم نویسندگان آلمانی علاقه دارند. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 175 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 8 روز بخوانید.
کتاب یک چهارشنبهی بیتفاوت حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع داستانهای کوتاه آلمانی را بخوانند مفید خواهد بود.
وقتی بارانهایی که آن زمان آسمان آرژانتین در ماه فوریه به خود روا میداشت تمام شدن،. تمام سرزمین را آب گرفته بود. امیدها و آرزوهای کشاورز سانتا سابینا هم زیر آب قرار داشتند. حالا صبحها در جایی که ثروتی به رنگ سبز ملایم در هیبت مزارع بی انتهای چای با بوتههای بلند قرار داشت دریایی بیپایان بود. کشاورز نابود شده بود و اين را میدانست. روی یک کیسه ذرت در کنار خانهاش نشسته بود و حبابهای بزرگی را میشمرد که به سوی کفش او میآمدند و در آنجا میترکیدند. مزرعهی ذرت شبیه یک دریا شده بود. مزرعهی کارگر روزمزد هم در آن ناپدید گردیده بود. سقف خانهاش که از نی بود در آب حرکت می کرد و جنازهی یک شترمرغ را با خود می برد. کارگر روزمزد نزد ارباب خود فرار کرده و کنار او نشسته بود. سرخپوستی با صورتی پهن و آهنین که به هیچ خیره میشد. همسرش هنگامی که دستهای خود را رها کرد تا به سوی مریم مقدس بلند کند. غرق شد. کارگر سه حباب شمرده بود. دست همسرش آخرین حباب را ترکاند.
همسر مرد کشاورز در شهر بود. بیهوده انتظار وارد شدن او را از آستانهی در میکشید. کشاورز یک شب دیگر هم به خود داده بود. در بین مردان رایج است که در وضعیتهای خاصی آخرین سیگار را با هم تقسیم میکنند. مرد کشاورز آماده بود تا براساس رسوم مردان عمل کند که کارگر روزمزدش ناگهان فریاد زد:«ارباب! پارانا! سیل میآید...!» حق با او بود. از دور صدای غرش مهیبی به گوش می رسید. پارانا، متورم از آب و باد. وارد روستاهای کشاورزان چای شد. پارانا نام بزرگ ترین جریان آب آرژانتین است. این صدای غرش، حکم مرگ مردان سانتا سابینا بود. مردان این زبان را می شناختند. این دشمن، یعنی آب، به اندازی صد مار در حال نزدیک شدن؛ خطرناک بود و به قدر بزرگترین یوزپلنگ روی شاخه، تشنهی کشتن. می شد آب را زد، اما آب به راه خود ادامه میداد. میشد به آن شلیک کرد اما آب حمله ورمی شد. آب، نیش نمیزد و گاز نمیگرفت. فقط با انگشتان سرد خود، دهان مرد را پیدا میکرد تا آن را پر کند و حباب از ریه هایش بیرون بیاید. آب، زرد و بی صدا بود. از شدت باران نمی شد آسمان را دید.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب یک چهارشنبهی بیتفاوت اثر وولفگان زالسمان بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستانهای کوتاه آلمانی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۵ مگابایت |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | وو لفگانگ زالسمان |
مترجم | مهشید میرمعزی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Siebzehu Kurzageschichten |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۱۰/۰۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 8,500 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |