این کتاب داستانی کودکانه از خاطرات یک روز سرد برفی و روزهای بعد از آن است که از زبان یک پسر بچه روایت میشود. برف سنگینی به ارتفاع یک متر سطح شهر را میگیرد و دیر رسیدن ماشینهای برفروب باعث میشود که مردم تا چند روز نتوانند به جایی بروند. اما این همه ماجرا نیست، کم کم خوراکیها به پایان میرسد و باید برای تهیه مواد مورد نیاز فکری کرد، یک فکر هوشمندانه.