ادبیات پارسی در فرهنگ گرجی، ریشه و گسترۀ قابلتوجهای دارد؛ چنانکه از سدههای پیشین، داستانهای شاهنامه و منظومههای غنایی چون خسرو و شیرین به زبان گرجی برگردانده شدهاند که آشنایی گرجیان با فرهنگ و ادب پارسی را در پی داشتهاند.
گسترش قلمرو صفویان و تصرف گرجستان توسط آنان، به نزدیکی بیشتر دو فرهنگ انجامید اما سیاستهای سرکوبگرانۀ صفویه و حکومتهای پس از آنان، رفتهرفته گرجیان را به دامان روسها راند و پس از آن هم، سیاستهای روسیسازی رهبران اتحاد جماهیر شوروی، شکاف بیشتری میان دو فرهنگ ایجاد کرد. با این همه وجود بیش از سههزار واژۀ مشترک در دو زبان پارسی و گرجی، نشان از نزدیکهای فراوان این دو فرهنگ دارد و هنوز هم واژۀ «گرجی» در فرهنگ فارسی، نمادی از زیبایی و دلبری است.
اما از سوی دیگر، ادبیات مکتوب گرجی در سرزمین ایران پیشینۀ اندکی دارد و آنچنان که شایستۀ این نزدیکیِ فرهنگی است، به هنر و ادبیات گرجی در ایران پرداخته نشده است. این کتاب شاید نخستین اثر داستانی در ژانر داستان کوتاه است که به همت مترجمان فرهیختۀ این اثر، به ادبیات گرجی میپردازد و آن را در اختیار پارسیزبانان میگذارد.