بیتردید توسعه تربیت با رویکرد شناختی، با موفقیت مدارسی که با این رویکرد، به امر خطیر آموزش میپردازند گره خورده است. تربیت دانشآموزان، حاصل تمامیفعالیتها و کنشهایی است که طی سالها، در تعاملات روزانه و از جانب تمامی معلمین، کارکنان و جو کلی حاکم بر مدرسه محقق میشود و نه صرفا تعاملاتی که فقط در کلاس یک یا چند درس اتفاق میافتد. لذا نمیتوان از توسعه آموزش و پرورش شناختی سخن گفت بدون آنکه به تعالی و توسعه کل یک مدرسه، بهعنوان بستر عملی و واقعی جاری سازی تربیت با رویکرد شناختی، اهتمام ورزید. مدرسهای که میتواند بهطور اثر بخش آموزش خود را طرحریزی، اجرا و ارزیابی کند، سنگ بنای تحقق آموزش و پروش شناختی خواهد بود. بهبود آموزش، هم مستلزم بهبود جریان گردش کارها و رویههای مدرسه در هر سه مورد فوق است و هم مستلزم توسعه فرآیندهای جانبی مدرسه همچون توانمندسازی معلمین، مدیران و کارکنان.
برای ناب شدن و اعتلای مدرسه، دو امر ذیل ضروری است:
۱- اصول و مبانی نظریای که مدرسه آنها را پذیرفته و بر مبنای آنها قرار است عمل کند.
۲- زمان لازم برای طی چرخههای بهبود مستمر، تا به تدریج و در یک فرایند انباشتی، مدرسه گام به گام بتواند آنچه که در اصول و مبانی آمده را به عمل نزدیکتر کند و چرخه یادگیری سازمانی خود را بپیماید.