اخیرا در مجامع علمی و جلسات مذهبی، بحثهایی درباره حضرت رقیه علیهاالسلام مطرح شده و بعضی در مقام اثبات وجود دختری به نام رقیه علیهاالسلام برای امام حسین علیهالسلام برآمدهاند و بعضی دیگر تلاش در انکار و رد آن حضرت داشتهاند. البته این سنخ بحثها و مناظرات در طول تاریخ در حوزههای علمیه و مجامع علمی بوده و هست و نباید با آن ستیزه و مخالفت کرد، زیرا اصولاً در سایه همین بحث و گفتگوهای علمی ـ طلبگی هست که نضج و پختگی حاصل و به اصطلاح میتوان خود را ساخت و ارزیابی کرد. ولی در خصوص حضرت رقیه علیهاالسلام به چند نکته اشاره میکنم:
۱ ـ برای اثبات یک مسئله تاریخی به چه مقدار ادله و شواهد نیاز داریم؟ آیا اگر یک مؤلفِ نسبشناس و متخصص در این فن، همانند ابن فندق ـ که در قرن ششم بود ـ تصریح به وجود دختری از امام حسین علیهالسلام به نام رقیه علیهاالسلام کند، کفایت نمیکند و حتما باید اجماع مورّخین و یا شهرت و یا چندین روایت صحیح از معصوم باشد تا آن را بپذیریم؟
مگر سایر مطالب و امور دیگر تاریخی چگونه به اثبات رسیده است؟ آیا همه آنها مستند به اجماع و یا شهرت و یا احادیث متواتر بوده است؟ و آیا اگر بخشی از این ادله و شواهد، راجع به اثبات مطلب دیگر تاریخی میبود، باز هم آن را نمیپذیرفتند؟...
-قسمتی از متن کتاب-