...و با این اندیشه است که کتاب نظری به خلعسلاح عمومی، اثر ارزشمندِ مصطفی شعاعیان را به جامعهی فرهنگی کشور تقدیم میکنیم... نه از برای پیشرفتِ فنونِ جنگ و نه از برای تنشهای صرفِ سیاسی است که میتوان مسالهی خلعسلاح عمومی را کاوید، بلکه جنگها از پیدایشِ اولین روابطِ استعماریِ بین بشر، شکل گرفتند و به موازاتِ پیچیدهتر شدن و گسترش این روابط، در طیِ تکامل خود، از بردهداری، فئودالیسم، تا سرمایهداری و اینک در اوج این روابط، با ظهورِ نئولیبرالیسمِ افسارگسیخته در قرن بیستویکم، همواره مسالهی خلعسلاح و داشتنِ زندگییی آرام و به دور از هرگونه تجاوز و کشتار، آرزوی انسان بوده و هست... کتابی که در دست دارید نگاهِ مصطفی شعاعیان به این مساله است. در آن روزگاران، یکی از دستآویزهای جنگها و تجاوزهای کشورهای امپریالیستی و ارتجاعی، میتوانست افسانهی رقابت، بین کشورهای بهاصطلاح سوسیالیستی و سرمایهداری بوده باشد که در کنکاش، تجزیه و تحلیلهای شعاعیان، دروغینبودنِ این حیله، بهروشنی، خود را مینمایاند؛ او با نگاهِ منتقدانه و غیرجزمیِ خود، به شرایط عینیِ جهان، فریبِ و شعارگونه بودنِ مسالهی خلعسلاح عمومی را بر مَلا میکُند... و برای کوتاهشدن و موجزبودن کلام، فقط در یک جمله که جنگها و پدیدهی گسترش سلاحها (اتمی، میکروبی و شیمیایی) را در گسترش و نفوذ جهانِ سرمایهداری، سودِ ناشی از فروش سلاحها، داشتنِ پایگاههای نظامیِ تحتِ سلطه برای سرکوبیِ جنبشهای ضدِسرمایهداری در همهجا باید جست و از بینرفتن آن، جز با نابودیِ روابطِ استعمارگرانهی سرمایهداری در جهان، معنا پیدا نمیکند و این است که میگوییم: «بیتردید روزی خواهد آمد که آسمان آبی، دنیا در صلح و همه مهربان و برابر خواهند بود...» و بیشک آیندهیی چنین زیبا از آن بشریت خواهد شد...