این کتاب صوتی کوچک شامل برجستهترین جملات ریچل هالیس است که از کتابهای مختلف او مانند خودت باش دختر، صورتت را بشور دختر و انتظارش را نداشتم گردآوری شده است.
افسردگی، خودکمبینی، گوشهگیری، وابستگی غیرطبیعی به افراد، داشتن افکار منفی، فرمانبری بیچونوچرا از دیگران، نداشتن قوه تصمیمگیری و چندین مورد دیگر، همه از عوارض و نشانههای عدم عزتنفس و اعتمادبهنفس در زنان و دختران هستند. این عوارض، نتایج ناخوشایندی برای هر جامعهای دارد. به همین دلیل، خانم ریچل هالیس نویسنده و سخنران آمریکایی سعی کرد با نوشتن کتابهایی با موضوع خودشناسی و برگزاری سخنرانیهای انگیزشی قدمی در راه مبارزه با این معضلات بردارد.
ریچل هالیس با تألیف دو کتاب خودت باش دختر (برخی از ترجمهها با عنوان صورتت را بشور دختر) و (شرمنده نباش دختر( برخی از ترجمهها با عنوان (دست از عذرخواهی کردن بردار دختر) توانست طرفداران زیادی در سراسر جهان پیدا کند و به شهرت و محبوبیت برسد. او در آثار خود از زنان و دختران میخواهد که خود را باور داشته باشند، زیرا معتقد است هر دختری قدرت و تواناییهای خاص خود را دارد که به دلایلی هنوز برای کشفشان اقدامی نکرده است.
ریچل هالیس فرد بسیار شجاعی بوده و از حامیان سفت و سخت فمنیسم است. بهطوری که در آثارش به مبارزه با برخی بیعدالتیها، تفکرات و عادتهای دیکته شده اشتباه به زنان پرداخته است. از طرف دیگر، پشت پرده بسیاری از بزرگان قدرت و ثروت را که طرفدار این تبعیض و بیعدالتی بین زن و مرد بودند فاش کرد. همین کار باعث شد تا برخی برندهای بزرگ لوازم آرایش یا سازمانهای سیاسی و اجتماعی از ریچل هالیس انتقاد کنند و مخالف او باشند.
شاید بسیاری از مردم تصور کنند که این خانم نویسنده از ابتدا زندگی راحت و بدون دغدغهای داشته و هیچوقت طعم شکست را نچشیده است. اما این طور نیست و در کتاب هایش داستان های واقعی ازندگی اش و مشکلاتی که پشت سر گذاشته روایت میکند و ما را متوجه این امر می کند که زندگی سرشار از پستی و بلندی را پشت سر گذاشته است.
- زندگینامه ریچل هالیس:
ریچل هالیس، در سال ۱۹۸۳ در ویدیچ کالیفرنیا در یک خانواده پنج نفره متولد شد طبق گفتههای خودش به دلیل نامهربانیهای پدر و افسردگی مادر، کودکی و نوجوانی را به خوبی نگذرانده است. متأسفانه زمانی که ۱۴ سال بیشتر نداشت، شاهد خودکشی برادر بزرگترش بود که منجر به پدید آمدن روزهای سیاه و غمگین برای او شد. اما او از مشکلاتی که داشت قویتر بود و از هیچ تلاشی برای زندگی کردن و موفقیت دست برنداشت. در سال ۲۰۰۰ میلادی یا همان سن ۱۷ سالگی برای کار به لسآنجلس رفت و در شرکت Miramax استخدام شد که سبب آشنایی ریچل هالیس با دِیو بود. آنها در سال ۲۰۰۴ با یکدیگر ازدواج کردند و سه پسر به نامهای جکسون، ساویر و فورد ثمره این ازدواج هستند. گویا به دلیل علاقه زیاد ریچل هالیس به فرزند دختر، یک دختر را هم به فرزند خواندگی قبول کردهاند و او هماکنون مادر ۴ فرزند است.
ریچل هالیس در ابتدای سنین جوانی موفق شد که به استقلال مالی و شخصیتی دست پیدا کند. دیدن تبعیضهای جنسیتی و زنان و دخترانی که به مردان وابسته هستند یا به دلیل عدم عزتنفس و اعتمادبهنفس برای موفقیت خود تلاش نمیکنند، برای او بسیار سخت و غیر قابل تحمل بود. همین مسائل باعث شد تا او نوشتن در زمینههای خودشناسی و خودباوری را شروع کند، تا به زنان و دختران سراسر جهان در مورد تواناییهایشان آگاهیرسانی داشته باشد.