روزی روزگاری مغازهی بستنی فروشی قشنگی در کنار خیابون ریچ وجود داشت که هر روز تعداد زیادی از آدمها رو به خودش جذب میکرد.
اما اونجا یک بستنی فروشی معمولی نبود،چون با تاریک شدن هوا و بسته شدنش در ساعت ۶ عصر، اتفاقات عجیب و غریب زیادی داخلش می افتاد.
به این صورت که هرروز عصر بعد از اینکه مغازه تعطیل میشد، یک شکلات تختهای به اسم هِرشی، با دقت اطراف رو زیر نظر میگرفت و…