- نویسندهای با جایزه طلایی:
آرتور گلدن، نویسندهای آمریکایی است که در سال ۱۹۵۶ متولد شده است. او دانشآموخته رشته تاریخ هنر از دانشگاه هاروارد است و همچنین کارشناسی ارشد تاریخ ژاپن را در دانشگاه کلمبیا خوانده است. در سال ۱۹۹۷ معروفترین اثرش با عنوان «خاطرات یک گیشا» را منتشر کرد که به مدت دو سال در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار داشت و به بیش از ۳۲ زبان ترجمه شد. آرتور گلدن در سال ۲۰۰۰ جایزه لوح طلایی آکادمی دستاوردهای آمریکا را دریافت کرد. در سال ۲۰۰۵ فیلمی بر اساس این رمان به کارگردانی راب مارشال ساخته شد که توانست سه جایزه اسکار به دست آورد.
- توکیو-نیویورک، سفری پنجاه ساله!
آرتور گلدن در سال ۱۹۳۶ و زمانی که تنها ۱۴ سال داشت به همراه پدرش به تماشای یک برنامه رقص در توکیو رفت. جایی که زنانی با کیمونوهای درخشان و رنگارنگ مشغول رقص و آواز بودند. پنجاه سال پس از آن و در مکانی بسیار دورتر، یعنی نیویورک، یکی از این زنان نزدیکترین دوست آرتور است و خاطرات استثناییاش را برای اون تعریف میکند. آرتور با دید و سابقه تاریخنگاری و تخصصاش درباره ژاپن، زندگی دوستش، «نینا سایوری» را از زبان خود نینا روایت میکند. روایتی که از نه سالگی او شروع میشود و مخاطب را با پست و بلند زندگی او همراه میکند.
- دختری با چشمان خاکستری:
داستان نینا از دهکدهای کوچک در سال ۱۹۲۹ شروع میشود. جایی که شغل بیشتر مردان ماهیگیری است و نینای نه ساله با چشمان خاکستری و غیرمعمولش را برای بردگی به یک خانه معروف گیشا فروختند. پس از آن ما با نینا همراهیم تا شاهد دردها و رنجهای او به هنگام یادگیری هنرهای گیشا از رقص و موسیقی گرفته تا پوشیدن کیمونو و آرایش سر و صورت باشیم. در روایتش تحولات جسمی و روحیاش را درک کنیم و وارد جهانی شویم که در آن ظواهر از اهمیت ویژهای برخوردارند. شرایط ژاپن پیش، هنگام و پس از جنگ جهانی دومرا ببینیم. جایی که زنان آموزش میبینند و تمرین میکنند تا بتوانند مردان قدرتمند را فریب دهند. این روایت اثری درخشان و عاشقانه، اروتیک و پرتعلیق در زمانهایست که عشق به عنوان یک توهم مورد نکوهش قرار میگیرد.
- بهترین و بدترین روز:
فرض کنید که روزی است آرام و من و شما در اتاقی رو به باغ نشستهایم و گپ میزنیم و چای سبز مینوشیم و از چیزی میگوییم که مدت ها پیش اتفاق افتاده است و من به شما میگویم: «آن روز بعد از ظهر که چنین و چنان شد… هم بهترین روز زندگیام بود و هم بدترین». اینها نخستین سطرهای داستانی است واقعی که پیچ و خم و پست و بلندش ما را شگفتزده، متاثر، شاد و غمگین میکند.
کتاب صوتی «خاطرات یک گیشا» حاصل همکاری نشر صوتی آوانامه و نشر سخن است. مریم بیات این اثر را ترجمه کرده و سحر بیرانوند با هنرمندی آن را روایت کرده است.