عربستان از هر جهت کشوری مرموز است. از ریگزارهایش گرفته که دریاهایی از طلای سیاه را در خود نهفته دارد تا ساکنانش که از یکسو گرانبهاترین خودروهای لوکس جهان را سوار میشوند و از سوی دیگر هنوز زنانشان را در چادر و نقابهای سیاه میپیچند. شاهزادگان سکولاری که سر در قصرهای طلایی ینگه دنیا دارند و روحانیون سلفی مسلک و متعصبی که هنوز گرد بودن کره زمین را باور ندارند.
به همان میزان که به دلیل ارتباط دینی، تاریخ گذشته عربستان برای ما مأنوس و روشن است، تاریخ معاصر این کشور بر ما ایرانیان مجهول و ناشناخته مانده است. کم نیست مقالات و یا مطالبی که هر روزه اینجا و آنجا درباره عربستان میخوانیم و حاصلش یک سیاهنمایی غالبا حساب شده است. اما اگر عربستان اینهایی بود که گفته میشود چطور توانسته طی یک قرن گذشته یکی از باثباتترین کشورهای منطقه باشد. آنهم در منطقهای که روزی نبوده شاهد جنگی، انقلابی، کودتایی و تهاجمی نباشد. از تهاجم بیگانگان گرفته تا کودتاهای نظامیان، تا انقلابهای مردمی موفق یا ناموفق. هرچه باشد این سرزمین مرموز در همسایگی ماست و از دیرباز ما با آن تماسی جغرافیایی، تاریخی، مذهبی و سیاسی داشتهایم. هرساله صدها هزار ایرانی به قصد زیارت و حج به این کشور سفر میکنند. از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون یک خصومت آشکار و پنهان بین عربستان و ایران شکل گرفت که همواره دردسرساز بوده است. از یک سو حاکمان سعودی از قدرت گرفتن ایران و یا تکرار تجربه شاه ایران در کشورشان بیمناک بودند و از سوی دیگر حاکمان ایران به سعودیها نه به عنوان برادری دینی که به عنوان متحدی برای آمریکا و صدام و در نتیجه یک دشمن درجه دوم مینگریستهاند. ما با عربستان در قلمروهای مختلف ازجمله نفت، نفوذ منطقه ای، تعاملات بینالمللی و کشمکشهای مذهبی همواره مساله داشتهایم. به راستی علت اینها چیست و تاریخ معاصر عربستان چه چیزی را به ما نشان میدهد؟ از کجا میتوان روایتی روشن و متقن درباره عربستان معاصر بهدست آورد؟