ناهید روضه دانشجوی فوق لیسانس تعمیر و مرمت آثار تاریخی، پس از سالها از نیویورک به تهران آمده است تا قاتل پدرش را پیدا کند، اما انقلاب او را وارد قضایایی میکند که موقع ورود به ایران فکرش را هم نمیکرده است. اساساً شروع نفسگیر و پر تحرک رمان«ناهید» از جایی است که او ناخواسته به تظاهرات مقابل دانشگاه پرتاب میشود و همین اتفاق به دستگیر شدنش میانجامد.
از این جا به بعد، شهریار زمانی داستانش را مدام به گذشتههای دور و نزدیک میبرد و از رهگذر نشان دادن گذشته خانواده ناهید در ایران و آمریکا، چهره شخصیتهای داستانش را ترسیم میکند؛ شخصیتهایی که تحت تاثیر انقلاب یا نقابهایشان را از چهره میاندازند یا میکوشند سهمی از این اتفاق عظیم را به دوش بگیرند.
در این میان، در داستان تو در توی «ناهید» پای ساواک به میان کشیده میشود و ناهید به سائقه رشته تحصیلیاش، پی به یک قاچاق گسترده عتیقه میبرد. اصغر پسر عمه ناهید هم از سویی میکوشد تا به انگیزه یک دلدادگی قدیمی به کمک ناهید بیاید اما از سوی دیگر، موقعیت مهم او در دستگاه رژیم، تردیدهایی را پیش رویش میگذارد. ماحصل این اتفاقات پیچیده و رنگارنگ، رمانی جذاب است که شخصیت اصلی آن، انقلابی از درون را هم تجربه میکند.