درباره ویران شهری که با واداشتن افراد به کلیک کردن روی لینک های تبلیغاتی می سازیم
هنگامی که از ترس خود دربارهی هوش مصنوعی سخن میگوییم، اغلب اوقات تصاویری از رباتهای انساننما که دیوانهوار همه را میکشند به خاطر میآوریم. چیزی شبیه به فیلم «ترمیناتور». با اینکه خطری دور از ما به نظر میرسد، اما شاید واقعا باید به این مسئله فکر کرد. یا دربارهی نظارت دیجیتال که حرف میزنیم، از استعارههایی به آثار قدیمی استفاده میکنیم. مانند کتاب «۱۹۸۴» جورج اورول، که دوباره به لیست پرفروشها بازگشته است. این کتاب، با اینکه بسیار خوب است، ویرانشهر دقیقی از قرن ۲۱ را به تصویر نمیکشد. مسئلهای که باید از آن وحشت داشته باشیم این نیست که هوش مصنوعی خودسرانه چه بلایی به سرِمان خواهد آورد، این است که افراد قدرتمدار چگونه از این هوش مصنوعی استفاده خواهند کرد تا ما را با روشهای نوآورانه و زیرکانه تحت سلطهی خود دربیاورند. بیشتر فناوریهایی که در آیندهی نزدیک آزادی و شرفمان را به خطر خواهند انداخت، توسط شرکتهایی که در کار جمعآوری دادهها و جلب حواس ما، و فروختن آن به شرکتهای تبلیغاتی هستند، تولید میشوند. شرکتهایی مثل facebook, amazon, Alibaba, tencent.
کسبوکار هوش مصنوعی در حال رونق گرفتن است، و به نظر میرسد هوش مصنوعی، بعد از تبلیغات آنلاین، بزرگترین پدیده در حال حاضر باشد، اما اینطور نیست. این فناوری کلاً در گروه دیگری قرار میگیرد، و با تواناییهای حیرتانگیزی که دارد، میتواند دانش ما دربارهی خیلی از مسائل را بهبود بخشد. اما در این زمینه، اگر بخواهیم کلام یکی از فیلسوفهای بزرگ هالیوود را به شکل دیگری بیان کنیم، باید بگوییم:«توانایی زیاد، ریسک زیادی نیز به همراه دارد.»
حال بیایید نگاهی به یکی از مسائل غیر قابل انکار در دنیای دیجیتال، به نام تبلیغات آنلاین بیاندازیم. ما آنها را نادیده میگیریم، زیرا که به نظر گستاخانه و بیفایده میآیند. همهی ما این تجربه را داشتهایم که یک تبلیغ، بر اساس چیزی که روی اینترنت جستوجو کردهایم و یا خواندهایم، ما را دنبال کرده باشد. دربارهی یک جفت چکمه جستوجو میکنید و میبینید که تا یک هفته، این چکمهها شما را دنبال میکنند. حتی اگر تسلیم تبلیغات شوید و آنها را خریداری کنید! ما به این جور سؤاستفاده قرار گرفتنها عادت کردهایم، پس پشت چشمی نازک میکنیم و با خود میگوییم: «این چیزها اصلا جواب نمیدهند.» منتها، تکنولوژیهای دیجیتال آنلاین تنها برای تبلیغ کردن اجناس نیستند. برای درک بهتر این موضوع، بیایید به یک مثال در دنیای حقیقی فکر کنیم. دقت کردهاید که چگونه در سوپرمارکتها، نزدیک صندوق، شکلاتها و آدامسهایی در دسترس کودکان قرار داده شدهاند؟ این موضوع برای این طراحی شده است که وقتی پدر و مادر در حال خارج شدن از مغازه هستند، کودکان شروع به نق زدن کنند. به این شیوه، مهندسی ترغیب میگویند . با اینکه اخلاقی نیست، اما جواب میدهد. و به همین دلیل است که آن را در تمامی سوپرمارکتها میبینیم. در دنیای حقیقی، این مهندسیهای ترغیب دارای محدودیت هستند، زیرا اجناس محدودی کنار صندوق جا میشوند. و تأثیر شکلات و آدامس، برای همه به یک شکل است، اگر چه روی کسانی که بچههای کوچک نق نقو همراه خود دارند بیشتر اثر میکند. در دنیای حقیقی با این جور محدودیتها زندگی میکنیم.