قصهگویی سرگرمیای است که از دیرباز در نقاط مختلف جهان رواج داشته است. در روزگار گذشته که رسانهای وجود نداشت و از امکانات امروز خبری نبود یکی از لذتبخشترین کارهایی که برای گذراندن شبهای طولانی انجام میشد گفتن و شنیدن قصهها بود. یکی از مشهورترین قصههای جهان که در سراسر دنیا شناختهشده است و داستانهای آن به نقاط مختلف مشرق زمین اختصاص دارد هزار و یک شب است.
هزار و یک شب را با شهرزاد قصهگو میشناسند. زنی زیبا و شجاع که برای نجات سایر زنان شهر به همسری پادشاه درمیآید تا یک شب را در بستر او بگذراند و صبح کشته شود اما او کسی نیست که تسلیم شود و به چنین مرگی تن در دهد. او سلاحی با خود دارد که ملک را به بند میکشد، سلاحی به نام قصه. قصههایی از سراسر جهان که شهرزاد با آنها کام تلخ شهریار را شیرین میکند، بعضی از آنها در بغداد رخ میدهند و برخی به یونان و مصر میرسند. هرچند هیچ قطعیتی دربارهی ریشههای این داستانها وجود ندارد اما بسیاری هم هزار و یکشب را با توجه به نامهای شخصیتها و توصیفات داستانی ایرانی میدانند. چیزی که مسلم است هزار و یک شب یک نویسنده ندارد و جمعآوریشده است. نام این داستان در منابع ایرانی قدیمی هزار افسان آمده است اما هیچ نسخهای از آن در دست نیست، آنچه امروز ما در اختیار داریم ترجمهای از نسخهی عربیای است که عبداللطیف تسوجی ترجمه و گردآوری کرده است. هزار و یکشب در ایران به شیوههای مختلف منتشرشده است. نسخههایی از این داستانها با حذفیات و تصحیح برای نوجوانان منتشرشدهاند و پادکست قصههای هزار و یکشب هم در دسترس است.
جلد دوازدهم کتاب صوتی قصههای هزار و یک شب شامل شبهای شصت و هشتم تا هفتاد و دوم است و به یکی از طولانیترین قصههای کتاب، یعنی حکایت ملک نعمان و فرزندان او شرکان و ضوء المکان اختصاص دارد. بر اساس آنچه در شبهای گذشته گفته شده میدانیم که شرکان پسر بزرگ و دلاور ملک نعمان است و ضوءالمکان و خواهرش نزهت دوقلوهایی هستند که با اختلاف بیش از بیست سال از برادر بزرگ به دنیا آمدهاند. این داستان بسیار پرفراز و نشیب است و هر بار رویدادی در آن رخ میدهد و خواننده را وادار میکند به شنیدن ادامهی آن علاقه نشان دهد.
انتشارات واوخوان داستانهای هزار و یکشب شهرزاد صوتی را در چندین جلد منتشر کرده است که کتاب صوتی قصههای هزار و یک شب- جلد دوازدهم صدای شیوا خنیاگر یکی از آنهاست. دانلود کتاب صوتی شیوا خنیاگر در همین صفحه ممکن است. همچنین دانلود مجموعه کامل هزار و یک شب از فیدیبو عملی است. این کتابهای گویا را دانلود کنید و روی اپلیکیشن کتابخوان فیدیبو بشنوید. برای دانلود کتاب صوتی هزار و یک شب- جلد سوم و کتاب صوتی هزار و یک شب جلد دوم و ... هم میتوانید به صفحهی این کتابها در فیدیبو مراجعه کنید.
ملا عبداللطیف طسوجی تبریزی یکی از عالمان بزرگ دوران قاجار است که در دربار محمدشاه و فتحعلی شاه خدمت میکرد و معلم ولیعهد یعنی ناصرالدینشاه هم بود. او در کنار سروش که آن زمان شاعر مخصوص دربار بود کار بازگرداندن هزار و یکشب به فارسی را بر عهده گرفتند تا این کتاب هم از نظر نظم و هم از نظر نثر قوی باشد. نقاشان دربار هم قصهها را به تصویر کشیدند تا نسخهی کامل و جامعی از هزار و یک شب به فارسی به دست آید. عبداللطیف تسوجی بعدها خدمت در دربار را کنار گذاشت. پسرش را بهجای خود به کاخ معرفی کرد و خودش در نجف مجاور شد و تا زمان مرگ همانجا زندگی کرد.
اگر از آن دسته افرادی هستید که اهل خواندن رمان و داستان هستید و میخواهید یک فضای متفاوت را تجربه کنید شنیدن قصههای هزار و یکشب میتواند گزینهی مناسبی برای شماست. شیوا خنیاگر داستان ملک نعمان و فرزندانش را با صدایی زیبا و لحنی بسیار گرم خوانده است و شما هم میتوانید همان لذتی که ملک جوانبخت از قصه گویی شهرزاد میبرد از این داستان ببرید. با این تفاوت که شما میتوانید هر شب منتظر نمانید و بخش بیشتری از قصه را بر اساس زمانتان بشنوید. طول مدت هر شب در این کتاب کوتاه است و میتوانید بهعنوان یک قصهی شب استفاده کنید و دقایقی قبل از خواب از دنیای پراسترس امروز فاصله بگیرید و به سرزمین افسانهها بروید. شنیدن هزار و یک شب میتواند باعث آرامش ذهنی شنونده باشد.
چون شب هفتاد و دوم برآمد گفت: ای ملک جوانبخت، نهضت الزمان به خادم گفت برو به آنکه ابیات همی خواند نزد منش آر. خادم برفت و جست و جو کرده، جز تونتاب کس را بیدار نیافت و ضوءالمکان بیخود افتاده و تونتاب در پهلوی او ایستاده بود. خادم با تونتاب گفت: تو بودی که شعر همیخواندی؟ خاتون آواز تو شنیده است.
تونتاب گفت: لاوالله من شعر نخواندم
خادم گفت: تو بیدار هستی؟ خوانندهی شعر به من بنمای.
تونتاب گمان کرد که خاتون از شعر خواندن در خشم شده به ضوءالمکان بترسید و با خود گفت: بسا هست از خادم آسیبی به او رسد.
پس با خادم گفت که من خوانندهی شعر نشناسم. خادم گفت: به خدا سوگند که دروغ میگویی. جز تو کس بیدار نیست.
تونتاب گفت: با تو راستی بگویم. خوانندهی اشعار مردی بود راهگذر که مرا نیز از خواب بیدار کرد. خدا به سزایش برساند. خادم بازگشت و با خاتون گفت: کس را نیافتم. خواننده مردی راهگذر بوده است.
خاتون خاموش شد و سخن نگفت. پس از آن ضوءالمکان به هوش آمد. دید که ماه به میان آسمان رسیده و نسیم سحرگاه همیوزد. حزن و اندوهش به هیجان آمد و خواست که بخواند. تونتاب گفت: چه قصد داری؟
ضوءالمکان گفت: میخواهم شعری بخوانم شاید آتش دل فرو نشیند.
تونتاب گفت: تو ماجرا نمیدانی و آگاه نیستی که از کشته شدن چگونه خلاص یافتیم.
ضوءالمکان گفت: ماجرا بازگو.
تونتاب گفت: یا سیدی. چون تو بیهوش افتادی خادم بیامد. چوبی در دست داشت و ا خوانندهی اشعار همی پرسید. جز من کس بیدار نیافت. خواننده را از من پرسید. گفتم مردی بود راهگذر. خادم چون این بشنید بازگشت و خدا من از کشته شدن خلاص داد ولی خادم گفت اگر آواز خواننده دگربار بشنوی او را گرفته نزد منش بیاور.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 25.۴۷ مگابایت |
مدت زمان | ۲۷:۳۷ |
نویسنده | عبداللطیف طسوجی |
راوی | شیوا خنیاگر |
ناشر | واوخوان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۴/۲۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
همیشه دوست داشتم کتابهای تاریخی رو بخونم،اما در عین حال تلفظ درست کلمات خیلی برام مهم بود و وقتی کتاب صوتی باشه دغدغهیی نمیمونه? لطفا لطفا لطفا!!! ادامه کتاب رو هم بزارید
قشنگ بود بخصوص صدای خانم خنیاگر خیلی نشسته به کتاب، اما متاسفانه فقط ۱۴ جلد منتشر شده
اینکه داستان نیمه تمام می شود و آدم مشتاق ادامه می ماند واقعا به وضوح قابل رویت هستش.
اعتیاد آوره این کتاب ، بقیه ش چی میشه تا جلد چهاردهم فقط !!؟؟
خیلی عالیه لطفا تا اخر با این گویندگی زیباتون ادامه بدید
تا جلد ۱۴ هست و داستان نیمه می مونه و این خیلی بده
امیدواریم ادامه داشته باشه
بی نظیرید باقیشم بذارید
خوبه ولی حوصله وقت زیاد میخواد