بعضی قصهها فراتر از زمان و مکاناند و نمیتوان آنها را به هیچ قومی نسبت داد. مشرق زمین از این دست قصهها زیاد دارد و یکی از آنها هزار و یکشب است. اگرچه شهرزاد نامی ایرانی است و ما میدانیم قصهگوی هزار و یکشب بوده است اما داستانها به سرزمینهای مختلفی از هند تا ایران و عراق تعلق دارد و حتی در غرب هم چهرهای مختص به غرب به خود گرفته است. این مشهورترین قصهی تاریخ است، ترکیبی از داستانی بومی با افسانه که تاریخ ندارد و به جان مینشیند.
حرف زدن دربارهی ریشههای هزار و یکشب کار سادهای نیست و حرفهای زیادی دربارهی آن زده میشود اما با توجه به هویت قصه گو و شهریار و شاه زمان، ریشههای ایرانی داستان اصلاً دور از انتظار نیست. هرچند بسیاری جهان عرب یا یونان را خواستگاه این قصهها میدانند. واقعیتی که شاید باید دربارهی هزار و یکشب پذیرفت این است که این داستان، یک داستان فرازمینی است. قصههایی که شهرزاد در این کتاب میگوید از بغداد تا قاهره ادامه دارد و از قصههای عاشقانه تا سفرهای دریایی را در برمیگیرد.
هزار و یک شب به چندین و چند شکل مختلف در ایران منتشر شده است و قصه های صوتی هزار و یک شب برای کودکان هم چاپ شدهاند. یکی از ناشرانی که تلاش کرده است داستانهای هزار و یک شب شهرزاد صوتی و با صدایی دلنشین در اختیار علاقهمندان قرار بگیرد انتشارات واوخوان است. شیوا خنیاگر خوانش این داستانها را به عهده داشته است.
جلد نهم از کتاب صوتی قصههای هزار و یک شب از شب چهل و نهم تا شب پنجاه و چهارم ادامه دارد و بخشی از یکی از بلندترین داستانهای کتاب یعنی ملک نعمان و فرزندان او را پوشش میدهد. این داستان پر از حکایت دلاوریهاست و جنبهای حماسی و جذاب دارد.
کتابهای صوتی هزار و یک شب روی فیدیبو هم عرضه شدهاند و جلد نهم را میتوانید را در همین صفحه دانلود کرده و روی کتابخوان فیدیبو بخوانید. قصههای هزار و یکشب صوتی قسمت اول، کتاب صوتی هزار و یک شب جلد دوم و دانلود کتاب صوتی هزار و یک شب جلد سوم هم به همراه جلدهای چهارم، پنجم، جلد ششم و ... در فیدیبو در دسترس علاقهمندان قرار گرفتهاند.
تسوجی ملاباشی تبریز و یکی از بزرگترین عالمان زمان محمدشاه قاجار بود. هرچند در آن زمان مردان بزرگ دیگری هم در تبریز بودند اما دست روزگار عبداللطیف طسوجی را به دربار کشاند و او بهعنوان معلم ولیعهد، یعنی ناصرالدین شاه قاجار منصوب شد. یکی از بزرگترین خدمات طسوجی در زمان کار در دربار قاجار ترجمه کتاب الف لیله و لیله بود که باعث شد هزار و یکشب که به زبان پهلوی از بین رفته بود دوباره به فارسی خوانده شود، سروش، شاعر دربار قاجار قسمتهای نظم را ترجمه کرد. صنیع الملک و شاگردانش تصاویر هزار و یکشب را کشیدهاند و یکی از ماندگارترین آثار تاریخ ایران را رقم زدهاند.
عبداللطیف طسوجی پس از به تخت نشستن ولیعهد ایران را ترک کرد و تا پایان عمر در نجف مجاور شد.
هزار و یک شب یک اثر خاص است، اثری بی تاریخ و با پیامی بزرگ، زن قصهگوی این کتاب با نیروی روایت به جنگ خشمی افسار گسیخته میرود و با استمرار قصهگویی آن را مهار میکند. هزار و یک شب پیامی برای همه دارد، پیامی از جنس شجاعت و روشن کردن ذهن. شهرزاد قصه گو، دختر وزیر با گفتن داستانهای تلخ و شیرین مختلفی که خواننده را میخندانند، میگریانند و به فکر فرو میبرند تغییر ایجاد میکند و این تغییر همان چیزی است که این اثر را متمایز کرده است.
چون شب پنجاهم برآمد گفت: ای ملک جوانبخت، ملکه آبریزه با سردار سواران ملک اردوب گفت که شما یک یک با او مبارزه کنید تا دلیرترین شما ظاهر شود. آن مرد گفت: به حق مسیح سوگند که راست گفتی ولی نخستین مبارز جز من نخواهد بود. ملکه گفت: صبر کن تا من او را از حقیقت کار بیاگاهانم. اگر او قصد جنگ نکند، شما را بدو راهی نخواهد بود. من و کنیزکان من و هرگه به دیر اندر است جانها بر او فدیه کنیم. پس ملکه آبریزه شرکان را خبر کرد. شرکان تبسم کرد و دانست که ملکه خدعه نکرده. آنگاه خویشتن را ملامت کرده با خود گفت: چگونه خود را به هلاکت انداختم. پس به ملکه گفت که یک یک مبارزه به ایشان ستم است. ده تن ده تن به جدال من بیایند. آنگاه برخاسته لباس جنگ بپوشید و با شمشیر برکشیده بیرون رفت. چون سردار دلیران او را بدید به او حمله آورد و شرکان نیز همچون شیر غریدن گرفت و شمشیر بر کمر او بزد و دو نیمهاش ساخت. ملکه چون شجاعت شرکان بدید درجه او نزدش افزون گشت. پس ملکه با دلیران گفت که خون سردار بخواهید. برادر سردار دلیر نامدار بود. به مبارزت قدم گذاشت. شرکان مهلتش نداد و در حال دو نیمش کرد. آن شمسهی خوبان بانگ بر دلیران زد که خون یاران بخواهید. ایشان یک یک میآمدند و شرکان ایشان را همی کشت تا پنجاه تن بکشت. دلیران را یارای مبارزت نماند. همگی به یک بار حمله آورند و شرکان یلان را همی زد و همی کشت تا اینکه کس برجای نماند. ملکه پیش آمد و شرکان را در آغوش گرفت و به قصر اندرش برد و گفت: ای شرکان از چون تویی دست برندارم اگرچه به سرزنش رومیان گرفتار آیم. پس شرکان خون از شمشیر خود پاک کرد و این دو بیت برخواند:
چون کوس ز پر خاش بود آوازم... چون تیر به سر به جنگ دشمن تازم
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 71.۵۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۱:۱۷:۵۲ |
نویسنده | عبداللطیف طسوجی |
راوی | شیوا خنیاگر |
ناشر | واوخوان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۴/۲۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
واقعا اگر روایتگر خانم خنیاگر نبودن، هیچ جایگزینی دیگه ای نمیتونست داشته باشه این کتاب
قشنگ بود بخصوص صدای خانم خنیاگر خیلی نشسته به کتاب، اما متاسفانه فقط ۱۴ جلد منتشر شده
خوبه فقط وقت وحوصله زیاد میخواد برای گوش دادن این مجموعه