رساله حاضر در برگیرنده بحثی است در باره فضای عمومی اندیشه در دوره قاجار و تأثیر این اندیشه در ساختار فکری مشروطه ایران؛ نیز این پژوهش تأملی است نظری در باره نحوه حضور مفاهیم قدیم فکری در عصر مشروطیت و بررسی توان این مفاهیم برای انتقال آگاهی از وضعیت دوران جدید. مفاهیم بهکار گرفته شده در توجیه و یا تفسیر مشروطه، عمدتاً ریشه در سنت بهجای مانده از دورههای گذشته ایرانزمین داشتند، پس بحث عمده این رساله مصروف است به قابلیتهای این مفاهیم و واژگان در انتقال آگاهی از الزامات دنیای نو. هدف این است تا نشان دهیم آیا در مفاهیم و واژگانی که از سنت به ارث رسیده بودند، نیروئی درونی وجود داشت تا بتواند با تحولی دیالکتیکی، نو را بزایاند و یا برعکس سنت بهحدی سترون شده بود که هرگونه قابلیت تولید فکر نو را از دست داده بود؟
در این راستا و برای نیل به پرسشهای بالا، پژوهش حاضر دو سطح را مورد بررسی قرار داده است: سطح نخست به خود اندیشهها و سطح دوم به حاملان این اندیشهها اختصاص دارد. حاملان اندیشهها به هر شکلی در مدار تفکر مشروطه قرار داشتند، خواه مخالف و خواه موافق، خواه روحانی و خواه غیرروحانی. به عبارت بهتر کلیه مباحث در فضای عمومی مشروطه صورت میگرفت، هرچند میزان وقوف و التزام به الزامات مشروطه یکسان نبود. پس خود اندیشه مشروطه نوعی نیروی درونی داشت که باعث تحرک ذهنها میشد، مشروطه هم حاصل جمع جبری بین اندیشههای موافقان یا مخالفان این نظام و اندیشه سیاسی نبود؛ بلکه مجموع تحرکات و تحولات در درون سلسله مفاهیمی صورت میگرفت که تحت تأثیر مشروطه متحول شده بود، بدیهی است بسیاری از تفاسیر از مفاهیم کهن را مشروطه به ارمغان آورده بود. این مشروطه بود که به روحانیان امکان داد مفاهیم قدیم را به خدمت اندیشه ای جدید درآورند، مفاهیمی که تصور میشد همه عقیم شدهاند و قادر نیستند به معضلی از معضلات اجتماعی و سیاسی کشور کمک کنند. روحانیان از دستگاه مختصات مفاهیم خاص خود استفاده میکردند، و آن دستگاه مختصات هم چیزی نبود جز فقه و علم اصول؛ هرچند رویکرد آنان به منطق صوری را هم نمیتوان نادیده گرفت. مهم این نیست که فهم و درک این دسته از فعالان جنبش مشروطه با حقیقت و نفسالامر موضوع انطباق داشت یا خیر، مهم این است که دستگاه مفاهیم بهجای مانده از سنت، تاحدی توانست نوعی آگاهی ابتدائی را به اعماق جامعه منتقل سازد، هرچند این آگاهی نه تنها مبدل به خودآگاهی نشد؛ بلکه حتی از همان سطح ابتدائی هم فراتر نرفت. علت امر را باید در ساختار همان دستگاه مفاهیم جستجو کرد، اگر قرار بود شهود ابتدائی مشروطه مبدل به آگاهی شود، رهبران فکری قوم باید نقطه عزیمت اندیشه خود را با چیزی جایگزین میکردند که قدرت تصرف و تسخیر در غیر را به ارمغان آورد و آن هم چیزی نبود جز تفکر. با این وصف نکته مهم این است که روحانیان و روشنفکران عصر مشروطه توانستند با همان امکانات، پاسخهائی سطحی از نوع ایدئولوژی در برابر پرسشهای عمیق دوران جدید عرضه نمایند؛ اما نکته مهمتر این است که این پاسخها درحد همان ایدئولوژی باقی ماند و نه تنها تعمیق نیافت و به تفکر و آگاهی بنیادین مبدل نشد، بلکه به مرور زمان به حضیض انحطاط گرائید.
بحث درمورد دستگاه مختصات و مفاهیم و واژگان اندیشه قدیم و تبدل ایدئولوژیک آنها به پدیدهای نو، اهمیت زایدالوصفی در شناسائی حیث فکری و موقعیت نظری ایران عصر مشروطه دارد. برای این منظور لازم است علوم گوناگونی بهکار گرفته شوند: از طرح مفهوم پرسش تا بحث درمورد گفتار، از فلسفه با روایت قدمائی آن تا منطق ارسطوئی، از فقه گرفته تا علم اصول، از تفسیر قرآن کریم تا روایتهای مختلف از تاریخ صدر اسلام، از نهجالبلاغه تا بحث درمورد روایات شاذ، از مجادلات کلامی تا رویکردهای صوفیمنشانه و عرفانی؛ همه و همه برای فهم این پدیده مهم ضروریاند. شناخت تبار واژگانی مثل معنی و مفهوم حریت، مساوات، تفکر، انسان، حقوق، و دهها و صدها واژه دیگر؛ بهمنظور نشاندادن تفاوتهای بدائی آن واژگان در منظومه فکری ایرانی و یا اسلامی با منظومههای فکری غرب، نقشی اساسی در فهم مشروطیت ایران دارد. از آن سوی شناختی هرچند اجمالی از اندیشههای فلسفی بعد از عصر روشنگری ضروری است تا این تفاوتها ملموستر شوند. من در این رساله تلاش کردهام درحد مقدورات خود، از علوم یادشده برای انتقال مفاهیم مورد نظر دستاندرکاران فکری مشروطه استفاده نمایم. درعین حال برای نشاندادن تفاوتهای مبنائی برخی مفاهیم در سنت قدمائی اندیشه در ایران و مفاهیم مشابه در اروپا، از ادبیات فارسی و بهطور خاص ادبیات منظوم که تشکیلدهنده وجه عمده هویت ملی ماست؛ بهرهبرداری کردهام. بدیهی است همانطور که در عنوان کتاب آمده، این رساله صرفاً درآمدی است نظری بر فهم مفهوم مشروطه در ایران با تکیه به واژگان و عباراتی که در سنت قدمائی اندیشه در این مرز و بوم، بهکار گرفته میشده است؛ پس از کمیها و کاستیها تهی نیست.
حسین آبادیان