با قدمتی قریب به هزار سال، دانشگاههای امروزی از قدیمیترین نهادها و سازمانهای سیاره در معرض خطر زمیناند. این نهادهای انسانساز و باشکوه، قرنها در مقابل تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نهتنها مقاوم؛ بلکه تحولآفرین بودهاند. با این حال، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، در قرن حاضر با چالشهای بیسابقهای روبرو شده و این مواجهۀ سرنوشتساز همچنان ادامه خواهد داشت. پژوهشگران و رهبران دربارۀ ناهماهنگی تقاضاهای بیرونی و پاسخهای کنونی به تغییرات هشدار میدهند. برای این که از منظر سازمانی، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بتوانند سازگاری خوبی با محیط و جامعه داشته باشند، نیازمند راهبردهای نوآورانه برای پاسخ به تغییرات در محیط دانشگاه و آموزش عالی هستند. چند عامل نیاز به تغییر را الزامی میکنند. نقش دولت و رابطۀ آن با دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی درحالِ تغییر است. عامل بیرونی دیگر مؤثر بر نهادها و سازمانهای دانشگاهی، حضور فراگیر فناوری در بسیاری از جنبههای گوناگون زندگی عمومی و خصوصی است. عامل بعدی، مسائل اجتماعی- اقتصادی است. اوضاع اقتصادی بسیاری از کشورها باعث شده است که دولتها مجبور شوند در نحوۀ تخصیص بودجه و اعتبارات به دانشگاهها و نظام آموزش عالی تجدیدنظر کنند. اوضاع جمعیتی نیز در حالِ تغییر است. افرادی که وارد دانشگاهها میشوند، به شکل فزایندهای از گروههای سنی مختلف، با پسزمینههای نژادی و قومی گوناگون و تجربههای متفاوت مدرسهای تشکیل شدهاند. جهانیشدن باعث شده است که تحرک هیئتعلمی، دانشجویان و کارکنان افزایش یابد و نیاز به خدمات و عملکردهای استانداردشده بیشتر شود. این مسائل منجر به این شده است که میزان تقاضا برای مسئولیتپذیری عمومی دانشگاهها و نهادهای آموزش عالی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و زیستمحیطی بیشتر شود. تقاضاهای محیطی روزافزون و دائما نوشونده باعث شده است که دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به فکر تجدید ساختار، کاهش هزینهها، مهندسی مجدد، مدیریت کیفیت جامع، برنامهریزی راهبردی، حسابداری مالی و انتقال فناوری، بیفتند.