گویا بنا به قانون نانوشتۀ تاریخ، هزارهها باید با رویدادهای شگفت و بزرگی آغاز گردند. در هزارۀ نخست، عیسی مسیح زاده شد و تاریخ جهان باستان را دگرگون ساخت و زمینههای پسرفت ادیان باستانی مانند بتپرستی و یهودی و... را فراهم آورد. جهان نوینی پدید آمد و پیامدهای برآمدن آیین مسیح، هنوز در روزگار ما با نیروی بیشتری، در برابر چشمان جهانیان قرار دارد. در اوایل هزارۀ دوم، جنگهای صلیبی رخ داد که به دشمنی بیشتر غرب و شرق، اکتشافات جغرافیایی و کشف امریکا و رنسانس اروپا انجامید و جهان دگرگونیهای بزرگی را آزمود. درست در سال آغازین هزارۀ سوم، در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، حملات تروریستی سازمان القاعده به برجهای دوقلوی منهتن، مرکز تجارت جهانی در نیویورک، جهان را در معرض پیشامدها و رویدادهای بزرگ و شگفتی قرار داد.
بیگمان، مورخان و پژوهشگران تاریخ جهان، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را نقطۀ عطفی در جستجوهای تاریخی و تاریخنگاری خواهند دید. هرچه روزگار بگذرد، دیدگاههای روشنی دربارۀ این رخداد تاریخی شکل خواهد گرفت. هنوز بسیاری از اسناد به دلایلی، از جمله محرمانه بودن و رقابتهای سیاسی و سیاستهای روابط خارجی و... پراکنده نشده. با روشن شدن گوشههای بیشتر این رخداد تاریخی، بزرگی و اهمیت آن نیز بیشتر آشکار خواهد گشت.
۱۱ سپتامبر، از دو دیدگاه پایهای شایستۀ بررسی است: از دیدگاه رهبران القاعده و رویکرد این سازمان؛ و پیامدهای آن در ایالات متحده و واکنش این کشور در برابر چنین رخداد شگفت و غیرمنتظره. روشن است که شناسایی رهبران القاعده و اندیشههای آنها و رویکردشان، نیازمند نوشتن کتابها و مقالات و انجام پژوهشهایی از سوی اعضای القاعده و مورخان، و خبرنگاران و روزنامهنگاران و پژوهشگران در گذر زمان است، و پیامدهای آن در امریکا و واکنش سران وقت ایالات متحده در برابر آن وابسته به همین زمینههاست.