در سدههای اخیر با گسترش روزافزون علوم و فنون و توسعه صنعتی، شهرهای تاریخی، بیش از پیش، تحت تأثیر این پدیده قرار گرفتهاند. شهرهای تاریخی در ایران در حقیقت مجموعههای همگنی بودهاند که توسعه کالبدی و فضایی آنها متأثر از روابط تولیدی و مناسبات اقتصادی محدودهشان بوده و بهعلت سرعت کم تغییر این مناسبات، تعادل شهر تا حدود زیادی حفظ میشده است. اما عواملی از قبیل انقلاب صنعتی، مسائل بهوجود آمده بعد از رنسانس، افزایش روزافزون جمعیت شهری و استقرار مناسبات نوین اقتصادی، سبب بههم خوردن تعادل شهرهای تاریخی شدهاند.
شهرهای تاریخی از یک طرف بهدلیل داشتن ارزشهای فضایی و از طرف دیگر بهدلیل داشتن همبستگی و همگنی خاص خود، باید در برابر این عدم تعادل و تأثیرات ناشی از آن، مورد حفاظت و صیانت قرار بگیرند و در مقابل تغییرات تند و ناگهانی از آنها مراقبت شوند. از طرف دیگر، بهدلیل ادامه حیات و قبول واقعیتهای زندگی امروز نیز ناگزیر باید تغییرات مثبتی را پذیرا گردند. بنابراین نمیتوان به حفظ صرف کالبد شهر تاریخی پرداخت؛ بلکه حفظ پویایی زندگی شهر در گرو زندگی اجتماعی انسان، بهعنوان اولین عامل حیات در محدوده شهرهای تاریخی، باید با تغییرات کالبدی نیز تا حدودی توأمان باشد. با این وجود، شهرهای قدیمی، علیرغم تمامی تحولات دوران معاصر و تمامی عوامل مخربی که در دورانهای مختلف متحمل شدهاند، این نکته را به اثبات رساندهاند که توانایی انعطاف لازم برای حفظ تداوم موجودیت حیاتی خود را با توجه به تحولات عظیم اقتصادی و فرهنگی دارند. از اینرو، باید شهرهای تاریخی با استمرار روحیات، فرهنگ و الگوی رفتاری ساکنان بومی خود، برای شهرزیستی جدید کوشش کنند.
همچنین باید گفت، علیرغم آنکه در اکثر شهرهای ماندگار جهان روند پیوسته تغییر و نو شدن شهرها از دوران کهن به دوره معاصر، با حفظ اصول و ارزشهای گذشته بهچشم میخورد، کشور ایران با سابقه طولانی و تجربیات فراوان تاریخی و قدمت بسیار در پدیده شهر و شهرنشینی، از این جریان دور مانده است. گویی که قلب تپنده شهرهای کهن که روزی فعالترین مرکز حیات شهرهای ایران بود، در برههای از تاریخ، تحتتأثیر عوامل گوناگون منجمد گشته و گذر زمان در این مرکز متوقف شده است؛ بهنظر میرسد، حیات شهر به سر آمده، کالبد آن بهمرور پوسیده و اکنون، مستعد رشد انواع بیماریها است. اقداماتی نیز که در دوره معاصر بهصورت شتابزده برای نجات این بیمار صورت پذیرفته نیز گاه به مرگ، شدت بخشیده و یا روند این حرکت را تسهیل کرده است و گاه بهصورت مسکن موضعی، این روند را به تعویق انداخته است. زنده کردن این بافت و درمان بیماریهای آن و همچنین بالفعل کردن پتانسیلهای اجتماعی، اقتصادی و... در آن، احتیاج به رویکردی نوین و تبیین برنامهای خاص برای احیا دارد.
علاوه بر آن، امروزه با توجه به گسترده شدن انتظارات و مسائل محیط شهری، تخصصی شدن، مقیاس برنامهریزی، کمبود زمان، در برنامهریزی، طراحی و اجرای طرحهای شهری، از جنبه مشارکت کاسته شده است. در صورتی که طراحیها و برنامهریزیهای صورتگرفته در شهرها، همه اعضای یک جامعه را به شکلهای گوناگون و به میزانی متفاوت متأثر میکند. مشارکت صاحبان نفع بهخصوص مردم در فرایند تصمیمگیری بسیار مفید خواهد بود. در حال حاضر، برای همه متخصصان حرفه، ثابت شده است که گروههایی که از طرح نفعی برده و کسانی که بر اساس ساختارهای نهادی کشور، در طرح، خود را مدافع منافع و محق نظر دادن میدانند باید در طرح شناخته شوند و در مراحل مختلف فرایند طراحی مشارکت داشته باشند؛ البته مشارکت عملی، نه تأییدی. دیگر برنامهریز و طراح نمیتواند خود را تصمیمگیرنده مطلق و مردم را ناتوان در تصمیمگیری برای آینده خود فرض کرده و برای آنها تصمیم بگیرد.
البته تجارب مشارکت در برنامهریزی شهری در جهان، غنی میباشد و پنج دهه است که در کشورهای دنیا به این مقوله پرداخته شده و با انجام تجربههای مختلف به دستآوردهای قابلتأمل رسیدهاند. در ایران نیز در سالهای اخیر، مشارکت مطرح بوده است؛ اما به صورتی غلط و دور از مفهوم واقعی خود.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد، در پژوهش پیشرو، به دو موضوع اصلی فرایند احیای بافتهای شهری تاریخی و نقش مشارکت در آن، پرداخته میشود. فرایند احیای بافت شهری تاریخی، بهعلت وجود ارزشهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و...، از حساسیت خاص خود نسبت به دیگر بافتهای شهری برخوردار میباشد؛ از این جهت، در این پژوهش به چگونگی دخالت در این بافتها با در نظر گرفتن خصوصیات خاص آنها در راستای احیا، پرداخته خواهد شد.
برای تأکید بر ضرورت پژوهش، قابلذکر است که امروزه در دل شهرهایی که قدمتی به اندازه تاریخ کشورمان دارند بافتی وجود دارد که از هم پاشیده و فرسوده است. این بافت دیگر نهتنها سرمنشأ عواطف و خاطرات ساکنان خود نیست، بلکه نظاره کردن این بافتها در بینندگان آگاه، اظهار تأسف و در رهگذران عادی، احساس تنفر را بر میانگیزد؛ مکانی مملو از بیماریهای اجتماعی، فقر و فاقد حداقل استانداردهای زندگی شهری که دیگر رغبتی را به تعلق بر نمیانگیزد. این بافتها در انتظار تکلیفی هستند که ما برای آنها تعیین میکنیم؛ ولی تاکنون در هیچ پروژهای به بافتهای شهری تاریخی آن چنان که باید اهمیت کافی داده نشده است و در طرحهای مختلف چه بالادستی مانند طرح جامع که در آن جداگانه برای بافت شهری تاریخی تصمیم گرفته شده است و بهعلت ناهماهنگیهای موجود بین آن طرحها و طرح جامع شهر و همچنین مشخص نبودن مسئول بافتهای تاریخی بهصورت روشن، بافتهای تاریخی دستخوش دخالتهای موضعی و بدون آیندهنگری و مقطعی و غیر اصولی شدهاند. در بسیاری از موارد نیز بافتهای تاریخی در زمره بافتهای فرسوده که دارای معیارهای خاص خود مانند ریزدانگی، ناپایداری و نفوذناپذیری میباشد قرار گرفته و راهکارهای داده شده برای بافتهای فرسوده، در بافتهای تاریخی، بدون در نظر گرفتن شاخصهای مختص این چنین بافتهایی، بههمان صورت وارد شده است. بهطور مثال تعریض معابر برای تقویت نفوذپذیری به بافت فرسوده، در بافتهای تاریخی نیز به همان صورت کپی شده است. همچنین احیاهای صورت گرفته به ندرت به تمام جوانب و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و... علاوه بر بعد کالبدی پرداختهاند. بنابراین پژوهش، با توجه به آنچه گفته شد و با در نظر گرفتن اهمیت مفهوم مشارکت، به عنوان یک اهرم بسیار مؤثر در موفقیت و پیشبرد فرایند احیا، به دنبال برداشتن قدمی جهت تعریف فرایند احیای کاملتر و جامعتر بافتهای شهری تاریخی با رویکرد مشارکت با حفظ اصالت و ارزشهای آنها میباشد.
بهطور خلاصه، این پژوهش به دنبال پاسخگویی به سؤالات زیر است:
• آنچه احیاگر باید بداند، چیست؟
• احیای کاملتر و جامعتر کدام است؟
• تعریف احیای مشارکتی بافت شهری تاریخی چیست؟
• فرایند اجرایی احیای مشارکتی چگونه حاصل میشود؟
ساختار پژوهش مشتمل بر هفت فصل است که در فصل اول، به مفهوم احیا، انواع فرسودگی بافتهای شهری، ارزشهای بافتهای شهری تاریخی، ابعاد مختلف فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی احیا و نمونه راهکارهای مناسب در جهت اجرای فرایند احیا پرداخته میشود. فصل دوم، با توجه به اهمیت شناخت سیر تحول اقدامات صورت گرفته و نمونه طرحهای انجام شده و نکات مثبت و منفی آنها، در جهت برنامهریزیهای موفقتر، توصیف سابقه مرمت و مرمت شهری در جهان و ایران و نمونه طرحهای مرمت شهری در آنها را در بر میگیرد. فصل سوم، با توجه به تأثیرگذاری افکار جهانی و جامعه حرفهای ایران بر روند دخالت در بافتهای باارزش، نظریات و اسناد جهانی مرتبط با احیای بافتهای شهری تاریخی را بررسی میکند. فصل چهارم، به یکی از ارکان اصلی موضوع احیای بافت شهری تاریخی، یعنی حوزه مورد مداخله و مقیاس آن که در تصمیمگیریها و برنامهریزیها بسیار اهمیت دارد، پرداخته است. فصل پنجم، مفهوم مشارکت، نظریات مشارکتی، طرفین مشارکت، انواع برنامهریزیهای مشارکتی و در نهایت، نمونه سیاستهای مشارکتی در طرحهای شهری و نمونه راهکارهای بهکارگیری مفهوم مشارکت را مورد بررسی قرار داده است. فصل ششم، با توجه به لزوم طراحی جدید در بعضی مواقع برای ایحاد تغییر جدا از بهسازی و حفاظت، به موضوع طراحی جدید در بافتهای شهری تاریخی در راستای احیای آنها و اصول مرتبط با ارزشهای این بافتها که باید در طراحی رعایت شوند، پرداخته است. همچنین در آن فصل، با توجه به فرایندی بودن امر احیا و اقدامات مرتبط با آن، فرایندهای طراحی موجود آسیبشناسی شده و بر اساس نتایج آن و با توجه به مبانی مورد بحث در فصول قبل، شرایط فرایند طراحی مشارکتی ارائه گشته است. در نهایت، فصل هفتم، بهعنوان نتیجهگیری از مباحث مطرح شده، تعریف احیای مشارکتی بافت شهری تاریخی، فرایند اجرایی احیای مشارکتی در مقیاس محله و نکات قابلتوجه در مدیریت فرایند احیا را ارائه داده است.
در پایان، قابل ذکر است که کتاب پیشرو، بر اساس بسط مطالب رساله، با عنوان «احیای بافت تاریخی با رویکرد مشارکت مردمی (احیا، در محله دارالشفاء شهر تاریخی یزد)» تهیه شده توسط محمود پورسراجیان، به راهنمایی دکتر پیروز حناچی، جهت دریافت درجه کارشناسیارشد رشته مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی از دانشکده معماری پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران نوشته شده است. در تألیف کتاب، به مطالب مفیدی که در رساله به آنها پرداخته نشده بود و یا به مفدار کافی مورد بررسی قرار نگرفته بودند، به صورت مفصلتر و کاملتر پرداخته شده و در طی زمان تهیه آن، منابع جدید و مفید مرتبط با موضوع کتاب در تکمیل مفاد آن مورد استفاده قرار گرفتهاند.
پیروز حناچی- محمود پورسراجیان