خوشبین باشیم یا بدبین؟ خوش بینی و یا بدبینی دو سر یک طیف هستند و ما باید حد تعادل را رعایت کنیم. فرقی نمیکند که با انسان خوشبینی باشیم و یا نه به شدت بدبین و فقط نقاط ضعف و ایرادات اطراف را ببینیم در هر صورت به شدت آسیب پذیر خواهیم بود. هرکدام از این رفتارها تبدیل به نقاط ضعف میشوند و اوضاع را تحت کنترل میگیرند و ما و رفتارهایمان را به سمت و سویی میبرند که میتواند به ضررمان تمام شود.
فرقی نمیکند در هر صورت ما در معرض آسیب و ضرر خواهیم بود. برای حل این موضوع در خیلی از مواقع تنها یک جرقه کافی است. لازم نیست به مشاور مراجعه کنیم و یا خود را شماتت کنیم. تنها الگو گیری و استفاده از تجربهی دیگران میتواند راه را برایمان روشن کند. در کتاب ساحلی در خلال داستان، در تکاپو و گیرودار دو سر طیف خوش بینی و بد بینی قرار میگیرید.
امیلی هنری نویسنده کتاب ساحلی، در روایت این داستان از دو شخصیت رو نمایی میکند؛ یکی ژانویهی خوشبین، که فقط زیباییهایی را میبیند؛ در انتهای هر داستانی منتظر پایان خوش است و هیچ بدی و شری را نمیبیند. در کنار ژانویه، از گاس مینویسد. گاس انسانی است ذاتا بدبین و نمیتواند به کسی اعتماد کند و همیشه بعد منفی ماجرا را میبیند، عشق برایش بیمعنا است و از نظرش هیچ زیبایی وجود ندارد. هر دو نویسنده هستند و مینویسند با پایانهایی متفاوت. داستانها ژانویه به خوشی تمام میشود و گاس به داستانهایی با انتهای غمگین و ناراحت معروف است. اما زندگی قرار نیست همیشه بر مدار دلخواه ما بگردد و بالاخره روی دیگر زندگی را به ما نشان میدهد.
در خلال داستان، ژانویه با حقیقت زندگی روبهرو میشود و بعد از سالها از رویای زیبایش بیدار میشود و متوجه میشود که همیشه زندگی به خوشی و زیبایی نیست و در زندگی واقعی برخلاف داستانهای خودش،پایان هر ماجرایی به خوشی ختم نمیشود. در آن طرف ماجرا نیز گاس درک میکند که در همین زندگی عشق وجود دارد و فقط در داستان و کتابها نیستند و ما در طول عمرمان لذت آن را میچشیم.
این دو به دلیل دوستیای که با هم دارند با نیمهی دیگر لیوان که هرگز تا قبل از آن ندیده بودند آشنا میشوند و زندگیشان رنگی تازه میگیرد رنگی از واقعیت و شبیهتر به آنچه که حقیقت ماجرا است.
کتاب ساحلی یک رمان عشقانه و روان است که خوانندههای بسیاری را به خود جذب کرده است. امیلی هنری در این کتاب با ظرافت بینظیری داستان زندگی دو شخصیت کاملا متفاوت را روایت میکند که در بطن داستان نکات آموزندهی بسیاری وجود دارد. «کتاب ساحلی» یک داستان عاشقانه زیبا، عمیق و احساسبرانگیز است. موضوعاتی که فراتر از درونمایه کتاب مطرح میشوند باعث میشوند کتاب پیچیدهتر شود و شکل یک موقعیت واقعی را به خود بگیرد، مانند دوز بالای واقعیت وسط یک رؤیا.
هنری در رشته نویسندگی خلاقانه در کالج هوپ و مرکز مطالعات هنری و رسانهای نیویورک تحصیل کرده است. از دیگر آثار او میتوان به «مردمی که در تعطیلات ملاقات میکنیم»، «عشقی که جهان را شکافت»، «وقتی آسمان روی اسپِلِندِر افتاد» و «یک میلیون ژوئن» اشاره کرد.
کتاب ساحلی یکی از پرفروشترین کتابها نیویورک تایمز و یکی از بهترین رمانهای منتخب از طرف خوانندگان گودریدرز است. این کتاب پرطرفدار به قلم مریم رفیعی به زبان فارسی بازنویسی شد و انتشارات نون آن را منتشر و روانهی بازار کرد. مریم رفیعی از فعالان حوزهی ترجمه است. از جمله آثاری که به زبان فارسی برگردانده است میتوان به کتابهایی مانند: گودال سیاه،آلیس در بستر، دریاچهی مه آلود، اشکهایی که در سکوت جاری شدند و ... اشاره کرد.
کتاب ساحلی یک داستان روان و خواندنی است. اگر اهل مطالعه هستید و از خواندن رمان لذت میبرید، مطالعهی این را به شما پیشنهاد میکنیم. برای دریافت pdf کتاب ساحلی میتوانید از طریق سایت فیدیبو اقدام کنید و یا با نصب رایگان برنامهی فیدیبو بر روی تلفن همراهتان علاوه بر کتاب ساحلی به هزاران کتاب دیگر نیز دسترسی داشته باشید. با اپلیکیشن فیدیبو یک کتابخانه به وسعت زمین همهجا و همه وقت در احتیار شما است.
آیا روش موقرانهای برای دیدار تصادفی با معشوق پدر مرحومت وجود دارد؟ اگر داشت، فکر نکنم این بود که ناگهان بگویی دستشویی دارم. بطریای را که به میزبانت داده بودی از دستش بقاپی و دوان دوان در راهرو دنبال دستشویی بگردی. ولی این بهترین کاری بود که از دستم بر میآمد. در بطری را باز کردم و محتویاتش را همان جا در دستشویی(که تم دریایی داشت)در حلقم خالی کردم. به این فکر کردم که از آنجا بروم. ولی به دلایلی اين
شرم آورترین گزینه به نظر میرسید. با این حال متوجه شدم میتوانم از در بیرون بروم. سوار ماشین شوم و بدون توقف تا اوهایو رانندگی کنم. هرگز مجبور نبودم هیچ کدام از این آدمها را دوباره ببینم. میتوانستم در رستوران پوندروسا کار بگیرم. زندگی میتوانست عالی باشد! یا اصلا میتوانستم تا ابد در این دستشویی بمانم؛ نوشیدنی که داشتم. توالت هم که داشتم. مگر آدم دیگر چه چیزی لازم داشت؟ اعتراف میکنم چیزی که مرا از دستشویی بیرون آورد نزاکت و قدرت روحیام نبود. صدای قدمها در راهرو و مکالمهای بود که جریان داشت؛ صدای پیت که میگفت: «اوه مطمئنی نمیتونی بمونی؟» با لحنی که انگار میگفت: « یعنی چی سونیا؟ اون دخترهی عجیب و غریب چرا ازت وحشت کرد؟» و صدای سونیا که میگفت: «نه، کاش میتونستم؛ ولی این تماس کاری رو به کلی فراموش کرده بودم تا وقتی سوار ماشین نشم و بلوتوثم رو روشن نکنم رئیسم هی ایمیل میزنه.»
پیت گفت: «لعنت به این بلوتوث ملوتوث.»
در بطری نوشیدنی ام گفتم: «واقعا» شاردونی داشت یه سرعت تأثیرش را میگذاشت. آن روزم را مرور کردم و وعدههای غذاییام را بررسی کردم تا دلیل تأثیر آنیاش را بفهمم. تنها چیزی که مطمئن بودم خوردهام یک مشت مینی مارشمالو بود که در راه دستشوی ای که شدیدا به آن نیاز داشتم برداشته بودم.
ای داد بیداد. در ورودی باز شد. خداحافظیها در پس صدای شر شر برخورد باران با سقف رد و بدل شدند و من هنوز در دستشویی، در را روی خود قفل کرده بودم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۳۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۴:۰۰ |
نویسنده | امیلی هنری |
مترجم | مریم رفیعی |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Beach read |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۱/۲۵ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 70,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به نظر من کتاب خیلی خوبی بود با این که در کل من زیاد با ژانر عاشقانه ارتباط نمیگیرم ولی از قلم نویسنده خوشم اومد و اینم بگم شاید اسمش خیلی سطحی به نظر بیاد ولی اصلا اینطور نیس و فکر کنم کسایی که به نویسندگی علاقه داشته باشن از این کتاب خوششون بیاد
دو نویسنده با دو سبک متفاوت نویسندگی, شرط می بندند هریک کتابی با سبک متفاوت در طول تابستان بنویسند. تابستانی در ساحل دریاچه میشیگان. سرگرم کننده است. ترجمه خوب است.
یه کتاب معمولی اما دلچسب. یعنی از اون کتابای متوسط که از شدت معمولی و خسته کننده بودن فراموشش کنی نبود. یه کتاب متوسط و آروم بود که اگه تو قفسه ببینیش لبخند میزنی.
چرا اینقدر ترجمه بده کلا صفحه اول رو اصلا متوجه نمیشم. خیلی بد و گوگل ترنسلیتی ترجمه شده
یه رمان عاشقانه متوسط که گاهی هم بامزه میشد :) خیلی برام جذاب نبود ولی از خوندنش پشیمون نیستم
داستان عاشقانه ی عام پسند بود بنظر من اصلا جذابیتی نداشت و فقط واسه گذران وقت خوبه
برای وقتی که خیلی بیکار بودم و به یه داستان عامه پسند برای گذروندم وقت نیاز داشتم خوب بود
واقعا خوشم اومد نمیدونم چرا تو نظرات میگن ترجمه بده!!
من که دو صفحه بیشتر نتونستم بخونم انقدر بده
دوستان چند صفحه اول گنگه ولی بعد خوب میشه و لذت بخشه