بیشتر کتابهایی که در خصوص مسکن (مقدماتی یا پیشرفته) تحریر شده، با سیاستهای مسکن در یک کشور و یا سیاستهای مقایسهای در چند کشور مرتبط است. آنچه نویسندگان این کتابها تمایلی به بررسی آن ندارند اصول بنیادین مسکن است. درواقع، شناخت بسیار اندکی پیرامون این اصول وجود دارد. مباحث اندکی در زمینۀ مسکن و اینکه مفهوم آن چیست وجود دارد. در رابطه با تربیت کودک و نوجوان و آموزش آنها، کتابها و مراجع مختلفی وجود دارد، درحالیکه در رابطه با خانه و معانی آن کتابهای زیادی موجود نیست. دلیل این امر اهمیت متفاوت موضوعات است. اما آنچه درخور توجه است این است که بیشتر کتابهایی که پیرامون مسکن نگاشته شده است بر سیاستهای مسکن متمرکز است و جنبۀ مفهومی و عمومی دارد. در کتاب پیش روی، درصدد آنم، تا فارغ از سیستم و زمان خاص، مباحث اصلی را ارائه دهم و زمینۀ بهبود و اصلاح نگرشهای پیشین را فراهم آورم.
بااینحال، بنمایۀ این کتاب رسالهای پرطمطراق و اغراقآمیز نیست، بلکه حاوی مطالب مقدماتی پیرامون مسکن است. آنچه من در این کتاب به دنبال آن هستم این است که بتوانم اصول بنیادین مسکن را بهگونهای ارائه دهم تا در سطوح مختلف قابل درک باشد و همگان ازجمله افراد تازهکار بتوانند آن را بفهمند.
من قصد دارم این کتاب را بنیانها در مطالعات مسکن بنامم، لیکن بههیچوجه مدعی نیستم که در خلال این کتاب بتوانم اصول و مبانی مسکن را کاملاً بیان کنم. امیدوارم این کتاب طیف وسیعی از واحدهای درسی مربوط به مسکن را پوشش دهد. همچنین، معتقدم که این کتاب نقطۀ آغاز بحث است، حتی اگر هدف از بحث مخالفت کامل با مطالب یک فصل باشد و حتی اگر نوع نگارش من بهترین شیوه برای بیان این اصول بوده باشد، باز هم روشهای دیگری برای بیان این اصول وجود خواهد داشت. محتوای این کتاب بر چیستی، چگونگی و چرایی انتقادی از تولید، استفاده و حفاظت مسکن متمرکز است. در این کتاب، کوشیدهام نوع نگارشم بهگونهای باشد که اگر شخصی دانش کمی در مورد مسکن داشت، بتواند موضوعات کتاب را درک و از آن استفاده کند. همچنین، کوشیدهام توجه متخصصان مسکن را جلب کنم و رضایت آنها را نیز با خود داشته باشم. این کتاب مقدمهای بر مسکن است و تمرکز آن بر موضوعات اصلی است، لیکن بههیچوجه مقدمهای متعارف نیست، زیرا جنبۀ مفهومی و عمومی دارد.
اگرچه این کتاب جنبۀ مقدماتی دارد، من اهداف گستردهتری دارم. آنچه در این کتاب قصد اثبات آن را دارم این است که بهرغم لفاظیها برای تغییر مداوم و سیل عظیم ابتکارات جدید، واقعیت این است که آنچه ما عملاً مسکن (تمام فعالیتهای مربوط به آن) در نظر میگیریم تغییر زیادی نکرده است و در آینده نیز تغییر چندانی نخواهد کرد. بنابراین، کاملاً میتوان چیستی مسکن را بحث کرد.
بخش اعظم آنچه ما آن را مسکن مینامیم، نسبتاً پایدار است و تغییر نمیکند. ما تمایل داریم چشم خود را به روی این ثبات ببندیم و بر نوآوریها و تحولات کوچک تمرکز کنیم. بههرحال، شوقوذوق خود را نسبت به این موضوعات گذار و موقتی حفظ میکنیم و امیدواریم که از آخرین ابتکارات غافل نباشیم و یک فرد بدبین، تفرقهافکن، سادهلوح یا خدایناکرده سنتی قلمداد نشویم. بهعبارتدیگر، ما به تمام این موضوعات زودگذر علاقه داریم و امیدواریم که گرفتار موضوعات جدید بدبینانه، تفرقهافکن، ساده و قدیمی نشویم. این واقعیت که نوآوریهای کوچک بهسرعت در پی یکدیگر رخ میدهند بیانگر توهم تغییرات مداوم است و ما باید با آن کنار بیاییم. باوجوداین، اصول بنیادین مسکن بدون تغییر باقی میماند و این مسئله جای امیدواری دارد. ازاینرو، پیام اصلی و هدف این کتاب توجه به اصول بنیادین مسکن است که درحالحاضر وجود دارد و در آینده نیز وجود خواهد داشت.
بخش عمدهای از موضوعاتی که در سالهای اخیر در کلاسهای درس به تدریس آنها پرداختهام برمبنای کتاب درک مالی مسکن بوده است که طی دو ویرایش در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۹ منتشر شده است. ویرایش نخست نسبتاً متعارف (مطابق با اصول و قوانین) بود و مروری تاریخی را مدنظر داشت؛ اما من با ناامیدی دریافتهام که این کتاب بهسرعت منقضی خواهد شد. ازاینرو، تصمیم گرفتم ویرایش دوم کتاب را منتشر کنم. در ویرایش دوم، سعی کردم کتابی مهیا سازم که تاریخ مصرف آن زودگذر نباشد. بنابراین، بیشتر بر مفاهیم متمرکز شدم. بدین معنا که در این کتاب به جزئیات سیاستهای مسکن کمتر توجه شده است، اما من از این سبک رضایت بیشتری دارم و معتقدم، بهعنوان یک کتاب کمکآموزشی، عملکرد موفقی داشته است.
سپس، ویرایش سوم کتاب آغاز شد؛ اما محتوای آن نسبتاً متفاوت بود و تغییراتی در آن ایجاد شد. دلیل تغییرات به سبک تدریس من بازمیگردد؛ زیرا دیگر فقط مسائل مالی مسکن را تدریس نمیکنم و دامنۀ موضوعاتی که تدریس میکنم بسیار گستردهتر است. بنابراین، کتاب پیش روی در پی آن است تا تغییرات کلی را منعکس سازد. بنابراین، بهجای ویرایش سوم، تصمیم گرفتم کتابی متفاوت را تحریر کنم.
منشأ تغییرات موجود به سبک تدریس من بازمیگردد. در تدریس خود تغییر رویه دادهام و بهجای ارائۀ رسمی مطالب، تصمیم گرفتم تدریس خود را با مباحثه و مناظره پیش ببرم. با اتخاذ این روش، دیگر مطالب دو کلاس یکسان نیست و دامنۀ مطالب گسترش یافته است. این شیوۀ تدریس به نحوۀ پاسخگویی دانشجویان به پرسشها و توضیحات من و آمادگی آنها برای مشارکت بستگی دارد (البته، میپذیرم که مصائبی نیز وجود داشته است).
غالباً، در گروههای کوچک -بهندرت بیش از پانزده نفر- تدریس کردهام. این گروهها شامل دانشجویان بالغی بوده است که به دنبال کسب مطالب آکادمیک و حرفهای بودهاند. بیشتر این دانشجویان، تماموقت، برای سازمانهای مسکن کار میکنند. بنابراین، پیرامون روشهای امروزی مسکن دانش کافی دارند و نحوۀ مقابله با نیاز سکونتی افراد نیازمند را میدانند. اما آنچه دانشجویان معمولاً از آن غافل هستند، داشتن دیدگاه کلان و کلنگر است. دیدگاه کلان به آنها اجازه میدهد تا تصویر بزرگتری از مسکن داشته باشند و نحوۀ پیوند سیاستهای مسکن در سطح محلی به شرایط ملی را درک کنند. همچنین، آنها میتوانند چگونگی ارتباط بخشهای مختلف سیستم مسکن به یکدیگر را بفهمند. با این تفاسیر، وظیفۀ من ارائۀ این دیدگاه کلی است. بنابراین، بهجای اتخاذ رویکرد آموزشی و تعلیمی، از روش مباحثه و مناظره استفاده میکنم که هدف از آن توسعۀ روش گفتوگو و مباحثه است.
استفاده از این رویکرد به این معنی نیست که من با آمادگی کامل پا به کلاس نگذارم و یا تمایل نداشته باشم با اطلاعات و دانش کافی در کلاس حاضر شوم. من برنامهای درسی خواهم داشت که حدود صد کلمه یا بیشتر است. همچنین، دستنوشتهای همراه خود خواهم داشت که در آن مطالب اصلی خلاصهوار یادداشت شده است و تمایل دارم اطمینان حاصل کنم دانشجویانم اطلاعات کافی را از این کلاس برداشت کردهاند. علاوهبراین، من بر قوۀ تعقل خود و یک جفت مارکر (ماژیک) متکی هستم و در انتظار نتیجۀ کارم. باید بگویم در این رویکرد هیچ دو کلاسی مشابه یکدیگر نیستند و نمیدانم در هر کلاس چه اتفاقاتی رخ خواهد داد که این موضوعات برای من درخور توجه هستند. البته، باید بگویم که قدرت ارائۀ این روش، بهعنوان یک تکنیک جدید، را ندارم. ازاینرو، استفاده از این تکنیک را به دیگران توصیه نمیکنم. اما بهعنوان یک نویسندۀ پرکار (نویسندۀ ۱۶ کتاب) و یک معلم با ۲۵ سال سابقۀ آموزش احساس میکنم این روش اکنون کارآمد خواهد بود و من و دانشجویان از این روش بهره خواهیم جست.
این رویکرد جدید به این معناست که هیچ مانعی میان استادان و دانشجویان وجود ندارد. در این روش، هیچ تکنیک و ادبیات خاصی وجود ندارد و تنها من و دانشجویانم با هم مشارکت میکنیم. من، در طول سالیان، مطالبی را از پژوهشها، مطالعات و تدریس در توشۀ تجربۀ خود دارم و اکنون، میتوانم این اندوختهها را مرتب و خلاصهسازی کنم و در کلاسهایم ارائه دهم. در این متن، تلاش کردهام تجارب خود را در قالب کتاب تکثیر کنم. واضح است که این تنها بخشی از آن چیزی است که قصد بیان آن را داشتهام و شما تنها بخشی از مباحثات مرا مطالعه میکنید. امیدوارم از طریق مباحثات غیررسمی، که در اینجا بیان شده است، منظور و مفهومی که داشتهام را رسانده باشم.
در این کتاب، بهمنظور سادهسازی و تسهیل درک مطالب، بسیاری از مباحث آکادمیک و علمی معمول را بیان نکردهام. بهطور خاص، در این نوشته از منابع زیاد استفاده نکردهام و بهنوعی، نگارش سادهای را پیش گرفتهام. کتاب متشکل از فصول کوتاه است که هرکدام درصدد افزایش آگاهی مخاطب و ایجاد بستری برای مطالعه و بحث بیشتر است.
پیرو گفتههای فوق، هدف این کتاب گستردهتر از سایر کتابهای موجود در زمینۀ مسکن است. ازاینرو، در این کتاب، بر سیاستهای ویژه یا آنچه در یک کشور خاص اتفاق میافتد متمرکز نمیشوم، بلکه توجه به اصول مسکن در کانون تمرکز من قرار دارد. درحقیقت، من بر موضوعاتی متمرکز میشوم که چندان تغییر نمیکنند و در سیستمهای مسکن مشترک هستند. امیدوارم کتاب پیش روی، به دلایل منطقی که برای آن ذکر کردم، برای مدتهای طولانی کاربرد داشته باشد و در کشورهای مختلف کارآمد باشد و بهجای توجه به یک سیستم در یک مقطع زمانی از جامعیت برخوردار باشد.
از بعضی جهات، ممکن است کتاب قدیمی به نظر برسد و بهنوعی یک پروژۀ منسوخشده تلقی شود. من بهصراحت ادعا میکنم که اصول مسکن را بیان کردهام و این کار را، بهجای پایبندی به شیوههای آکادمیک، به روشی محاورهای، انجام دادهام. امیدوارم که در ارائۀ مطالب به این روش، خیرهسر و خودرأی نبوده نباشم. هدف من ارائۀ چیزی است که خواندنی و درعینحال قطعی است. دلیل اتخاذ چنین رویکردی این نیست که گمان میکنم تنها راه شرح و توضیح پدیدۀ مسکن این شیوه است، بلکه این بهترین شیوهای است که توانایی بیان آن را دارم. یاری گرفتن از رویکرد فوق موضع من است، ولی دیگران به هر روشی که دوست دارند میتوانند به ارائۀ مطالب خود بپردازند. سایر نویسندگان با این موضوع، چه ازلحاظ محتوا و چه ازلحاظ تحلیل و روش، به روشی متفاوت برخورد نمودهاند و من قصد ندارم بگویم رویکردهای دیگران بیارزش و بیاهمیت است. هرچند پس از ۲۵ سال تدریس، میتوانم راجع به نوع تدریس اظهار نظر کنم.
در این کتاب، نگاهی به گذشته ندارم و قصد ندارم مباحث گذشته و تاریخی را بیان کنم. امیدوارم این کتاب در مطالعات و آموزشهای مرتبط با مسکن مفید باشد. این کتاب، بهجای تمرکز بر واقعیات، بر اصول مسکن متمرکز است و نقطۀ اتکای آن توجه به اصول همیشگی و تغییرناپذیر مسکن است. من اصول کلی مسکن را بیان میکنم، اما بههیچوجه درصدد ساده جلوه دادن مسکن نیستم و نمیخواهم بگویم یک مدل یا الگوی عمومی برای مسکن وجود دارد. در این کتاب، اصول متعددی را بحث کردهام، اما برخی از آنها اهمیت بیشتری دارد. اگر بخواهیم همۀ این اصول را یکجا در نظر داشته باشیم، مجموعۀ پیچیدهای ایجاد خواهد شد که بهراحتی نمیتوان آن را خلاصه کرد. ازاینرو، برای انسجامبخشی به آنها تلاشی نکردم. معتقدم بیان مباحث مسکن در قالب تقریری کوتاه غیرممکن است. اگر این پرسش مطرح شود که اصول مسکن کدماند، براساس مطالب بیانشده در این کتاب، فهرست بلندبالایی را ارائه خواهم داد. بنابراین، آنچه من میگویم این است که مسکن را میتوان به تعداد نسبتاً زیادی از مفاهیم و احکام پیچیده کاهش داد.
شاید اینکه بخواهم به خوانندگان بگویم چگونه از کتاب استفاده کنند خودخواهانه به نظر برسد. اگر این کتاب را تهیه نمودهاید، به هر روشی که دوست دارید میتوانید آن را مطالعه کنید، ممکن است چند کلمۀ مفید در آن بیابید. در انتهای هر فصل، عبارت «بحث کنید» گنجانده شده است که هدف آن مرور مباحث موجود در همان فصل است. هدف ما ایجاد بستری برای بحث و گفتوگو و همچنین اطلاعات صحیح است. بنابراین، فصول بهمثابۀ نقطۀ آغاز موضوعات جدید است و زمینۀ بسط بیشتر مباحث را فراهم میآورد. در انتهای هر فصل، نکاتی را برای بحث و گفتوگو طراحی کردهام که دریچهای به بحثهای جدید است. همچنین، در قسمتهای خاصی از کتاب، بخشی را تحت عنوان «اتاق فکر» گنجاندهام که هدف آن بسط زمینههای مباحثه و گفتوگوست.
اگر فردی تمایل داشته باشد این کتاب را صفحه به صفحه مطالعه کند، امیدوارم لذت ببرد و برایش مفید باشد. سبک نگارش کتاب بهگونهای است که چند فصل ذیل یک عنوان خاص دستهبندی شده است، اما میتوان هرکدام از این فصول را، بدون توجه به فصل دیگر، مطالعه کرد. مراجعه به نمایۀ کتاب در جستوجوی موضوعات یاریرسان خواهد بود. هر فصل پیوندهایی با سایر فصول دارد و پیشنهادهایی نیز برای مطالعات بیشتر ارائه شده است. مباحث موجود در این کتاب خیلی جدید نیست، اما فکر میکنم مفیدترین و جالبترین بحثهای مسکن باشد. مرجع مورد استفاده در این کتاب دایرۀالمعارف بینالمللی مسکن و خانه است که سوزان اسمیت و همکارانش ویرایش کردهاند. همۀ موضوعات کتاب حاضر در این دایرهالمعارف بررسی شده است و اغلب به نواحی و کشورهای مختلفی مرتبط است. اثر فوق نقطۀ شروع مناسبی برای مطالعۀ بنیانهای مسکن (اصولی که در اینجا بحث شدهاند) است.