کتابی که در دست دارید نوشته یکی از نویسندگان نام آشنای آمریکای جنوبی است که در ایران کمتر شناخته شده است. بورخس در همان زمان انتشار کتاب و سوزان جیل لیواین، استاد دانشگاه کالیفرنیا، در سال ۲۰۰۳، مقدمههایی بر آن نوشتند و از زوایای مختلف به ارزیابی رمان ابداع مورل پرداختند. هر دو مقدمه در این کتاب آمده است. از این قرار حرف چندانی برای گفتن باقی نمیماند جز آن که به سهم خود به نکتهای اشاره کنم: آدولفو بیوئی کاسارس، یکی از آن جهانهای ممکن را که پل ریکور، اندیشمند فرانسوی، همواره از آن یاد میکرد، در رمان خود خلق کرده است. در این جهان، ما از عالم واقعیت به عرصه خیال پرتاب میشویم، اما نه بدانگونه که در آثاری از این دست شاهد بودهایم. داستان کاسارس ساختاری دقیق و منظم دارد که اساس آن به همان اندازه واقعی است که خیالی. چنان واقعی که در ممکن بودن آن شک نمیتوان کرد و چنان خیالی که در داستانی بودن آن. نویسنده واقعیت و خیال را در وضعیتی دیگر کنار هم مینشاند و از آنجا به مقوله جاودانگی میرسد و همچنین عشق؛ صورتی دیگر از عشق که در عین غیاب، حضور دارد.
داستان خیلی جالبی داره و حالت فانتزی و تقریبا علمی-تخیلیش باعث میشه نوعی جبهه گیری در مقابلش بوجود بیاد، ولی در کل ارزش خوندن رو داره و یکی از آثار باارزش ادبیات آمریکای لاتین میشه محسوبش کرد.
داستان به طور کاملا غیر منتظره ای پیش میره و داستان شخصیه که تو جزیره ای با انسان های عجیب و مکان های عجیب گیر افتاده و قابل پیش بینی نیست و سبک نگارش و زاویه دید داستان، کاملا آدم رو جذب میکنه به طوری که دائما علاقه داشته باشین ادامه داستان رو بخونید(هر چند دوست داشتم پایان قشنگ تری میداشت) و کاملا میشه احساسات و افکار و کنجکاوی های اون شخص رو حس کرد.
تعداد صفحات کتاب هم کمه و فک میکنم تو دو نوبت، یا تو یک روز بشه تمومش کرد.