سرچشمهی الهام نوشتن این کتاب واکنشی پرشور در برابر مرام رایج است که موعظه میکند سود یگانه ارتباط اجتماعی ممکن میان انسانها و بازار تنها ضامن دموکراسی است. نیاز به پاسخ متقابل بهویژه از آنرو مهم بهنظر میرسد که، صرفنظر از دلایل عینی سلطهی جاری نظام حاکم، قدرت نظام موجود و نخوت سخنگویان آن نیز به سبب ضعف، تسلیم و وادادگی ماست. با نگاهی به تصویر جهانی منظرهای نمایان از نابرابری پیش چشم میآید. درواقع، نابرابری درست در کانون مسائل اصلی روزگار ما پدیدار میشود: استثمار بینالمللی، نژادپرستی، تبعیض جنسی و تقسیم کار مبتنی بر سلسلهمراتب و هنگامیکه قطببندی بارکود هم قافیه میشود، دیگر ممکن نیست وانمود کرد که به سبب سفرهی در حال گسترش، برابری بیاعتبار است. برابریخواهی ــ که نباید آن را با تعدیل و همسانی خلط کرد ــ میبایست درست در دل هرگونه طرح و برنامهی پیشرو قرار داشته باشد. ولی آیا آزادی را در طلب برابری قربانی نمیکنید؟