از روزگار کهن، باغهای جهان به دو دستۀ منظم و غیرمنظم تقسیم شدهاند. باغ پارسی محور مستقیم بنا ـ منظر را با هندسۀ مرکزگرای خود، بومی ساخت. بدین گونه پردیسهای نوظهور، میانکرت را عامل اتصال سردر به کوشکی یافتند که پیش از این در محل تلاقی دو محور قدرتمند، تفاخر حداکثری را ایجاد کردهبود. چهارباغهای ایرانی با یاری اسلام از یکسو تا هند و چین و از دیگرسو به مغرب و آندولس گسترش تا ضمن ترکیب مثالی با بهشت قرآنی پایدار شوند.
در جهت مخالف پارکهای شکار سوری ـ بینالنهرینی، باغستانهای یونان، باغهای خاور دور و هنر باغسازی رومانتیک قدرت خود را در وسعت بخشی باغها و ایجاد دید و منظری بکر و زیبا یافتند.
باغهای اولیه با انگیزۀ ارتقاء روح و روان، با انجام فعالیتهای مختلف کشاورزی، شکار وامثال آن توسعه پیدا کردند. باغهای مهم و معروف در جای مناسب ساخته میشدند تا تسلّط معماری بر منظر و استفاده از آب و هوای مناسب به بهترین صورت انجام گیرد. بدین گونه باغهای ایرانی از توجه به مکان به عنوان برجستهترین شیوۀ طراحی استفاده کردند. گذری بر تاریخ باغسازی این خطّه، حاکی از روش و شیوههای خاص در همراه کردن طبیعت با زندگی انسان است که ریشه در فرهنگ و باورهای این مرز و بوم دارد.
عمدۀ مطالب کتاب حاضر که نگاهی به تاریخچۀ معماری کوشکها و ادغام هنر باغسازی با ابنیه دارد، ثمرۀ مطالعه و تدریس کلاس آشنایی با هنر و معماری اسلامی و تاریخ باغسازی ایران و جهان است که طی ۲۲ سال در دانشگاه تهران توسط اینجانب انجام گرفته است.