جهان ما آنقدر پیچیده و در هم تنیده شده است که همه باید روانمان و استعدادهای بالقوهاش را درک کنیم. ضروت دارد بدانیم که ما هیچگونه آموزش نظاممندی را تجربه نکردهایم تا بتوانیم خودمان، علایق و استعدادهایمان را به خوبی بشناسیم. این عدم شناخت تا جایی پیش میرود که منجر به شکلگیری اختلالی نظیر افسردگی میشود و ما را محتاج کمک رواندرمانگرها میکند. ما لازم است با در نظر گرفتن یک راهکارعملی به بیداری قهرمان درونمان کمک کنیم.
امروزه همه ما میدانیم که باید با ورزش مناسب و خوردن غذاهای سالم، سلامت جسمی خود را حفظ کنیم و نباید منتظر بمانیم تا بیمار شویم و به مراجعه به دکتر احتیاج پیدا کنیم. مسئله سلامت روان نیز چنین ملاحظهای را دارد و ما لازم است که درباره آن بیشتر بدانیم. کتاب نقشه راه اثری است که در این به ما کمک میکند تا به خودشناسی عمقی دست پیدا کنیم.
همه ما انسانها دارای استعدادها و تواناییهای منحصر بفردی هستیم که لازم است آنها بشناسیم تا بتوانیم شکوفایشان کنیم. اما افراد کمی در میان ما هستند که این توانایی را دارند که بتوانند به استعدادهای درونی خود پی ببرند. کتاب نقشه راه ایجاد تغییر و پیشرفت در زندگی به ما کمک میکند که با اتکا به دانش روان شناسی تحولی در زندگی خود ایجاد کنیم.
نقشه راه را میتوان در ردیف کتابهای خودیاری روان شناسی قرار داد. در سالهای اخیر میل به مطالعه کتابهای خودیاری بیشتر شده است که این نشان میدهد افراد بیشتری تصمیم دارند که عهده دار مسئولیت سلامت ذهنی و روانی خود بشوند. لازم است که ما در ابتدای امر ضرورت آشنایی با سازوکار ذهنمان را درک کنیم تا بتوانیم در گام بعدی به سراغ مطالعه نین کتابهایی برویم. مطالعه کتابهای خودیاری روانشناسی میتواند ما را در تشخیص زود هنگام بیماریهایی نظیر افسردگی یاری دهد، علاوه بر این، چنین قابلیتی را دارد که از بروز بیماریهای روانی جلوگیری کند تا مانع از تشدید آنها شود. از سوی دیگر، شناخت هر چه بیشتر خود، به رشد و بالندگی بیشتر م کمک میکند و منجر به یک خودشناسی عمیق میشود.
به طور خلاصه میتوان گفت که این کتاب نقشه راه خودشناسی ماست. در اثر فوق به ما شش راهنمای درونی یا کهن الگو معرفی میشود تا در مسیر زندگی یاریگرمان باشند. این کهن الگوها در همه دوراهیهای زندگی میتوانند به ما کمک کنند تا تصمیم درستتری را بگیریم. کتاب فوق از دو بخش اصلی و ده فصل تشکیل شده است. قسمت اول کتاب که بزرگتر است را میتوان در معرفی کهنالگوهایی همچوم معصوم، جنگجو، حامی، بازگشت معصوم و جادوگر خلاصه کرد. در واقع ما در این بخش با راهنماهای خود آشنا خواهیم شد. اما قسمت دوم ماهیت کاربردیتر و عینیتری دارد و پس از آنکه به دانش نظری لازم رسیدیم یاد میگیریم که چگونه آنها را به کار ببندیم. گاهی اوقات فراموش میکنیم که باید در یک موقعیت خاص از چه راهنمایی استفاده کنیم، به همین خاطر این بخش کتاب اهمیت مهمی بر زندگی شخصیمان میگذارد و به ما تسلط بیشتری میدهد.
این کتاب علاوه بر ده فصل اصلی خود چند پیوست مهم نیز دارد که دانش شما را در این حوه تکمیل خواهد کرد.
تا به اینجا درباره کهنالگوها سخنان زیادی گفتیم، کتاب فوق با اتکا به کهن الگوها نوشته شده است به همین دلیل ضرورت دارد که تا حدی با این مفهوم پیچیده آشنایی پیدا کنیم. کهن الگوها را میتوانیم به نحوی ساختار بنیادین روان به شمار بیاوریم. اولین فردی که کار بر روی کهن الگوها را آغاز کرد روانشناس شهیر و برجسته سوئیسی پرفسور کارل گوستاو یونگ بود. به بار یونگ برخی از تیپها و رفتارها از گذشته در انسانها ماندگار باقی ماندهاند و همچنان قدرتمند و تاثیرگذار به شمار میآیند. کهن الگوها در در ناخودآگاه جمعی یا روان عینی جوامع انسانی باقی میمانند، پرفسور یونگ با توجه به مطالعاتش توانسته بود تعدادی از کهنالگوها را درخوابهای مراجعان خود و همچنین در ادبیات، اسطوره، مذهب و هنر کشف کند. کتاب پیش روی ما با ایجاد نوعی خودآگاهی درباره کهنالگوها کمکمان میکند تا زندگی بهتری را بتوانیم تجربه کنیم.
جهان امروز با گذشته تفاوتهای بسیاری دارد در روزگار گذشته نقشهای جنسیتی، الگوهای کاری و کاستهای اجتماعی، انتخابهلای پیشروی ما انسانها را محدود میکردند و رفتارهایمان به مراتب مشخصتر و قابل پیشبینیتر بود. اما امروز مسئله قومیت در جهان تقریبا رنگ باخته است، با رشد سرمایه داری مدرن نیز تحرک میان طبقات شدت بیشتری گرفته است و ما انسانها از هر زمان دیگری آزادتر از قید و بندهای گذشته هستیم و حق انتخاب بیشتری داریم. به همین خاطر لازم است که خودمان را بیشتر بشناسیم.
خانم کارول اس پیرسون در 21 مارس سال 1944 در شهر شیکاگوی ایالات متحده امریکا دیده به جهان گشود هنگامیکه دو سال داشت خانوادهاش به شهر هیوستون مرکز ایالت تگزاس نقل مکان کردند و کارول در آنجا بزرگ شد، به علت علاقه فراوانی که به روانشناسی داشت تصمیم گرفت تا در این رشته تحصیل کند، او به دانشگاه رایس رفت و تا مقطع دکترا در همان دانشگاه تحصیل کرد. او یک روانشناس و روانکاو پیروی یونگ به شمار میآید و تلاش کرده است تا نظریات او را تکمیل و اصلاح کند. خانم پیرسون بهاسطوره شناسی علاقه فراوانی دارد و یکی از ابزارهای او برای کشف کهنالگوها مطالعه در حوزه اسطوره شناسی است.
از خانم پیرسون کتابهایی همچون بیداری قهرمان درون، چهار قدرت مهم زنان و زندگی برازنده من نیز به فارسی ترجمه شده است. این نویسنده و روانکاو مشهور در حال حاضر 77 سال دارد.
کتاب نقشه راه اولین بار در سال 1391 به فارسی و تحت عنوان زندگی برازنده من ترجمه شد. چاپی که در پیشرو دارید در سال 1397 توسط مترجمی به نام سید مرتضی نظری و به همت انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی، مجددا به فارسی برگردانده شد. این اثر در سطح جهان طرفداران بیشماری دارد. در حال حاضر کتاب صوتی نقشه راه نیز در فیدیبو موجود است و اگر شما به گوش دادن کتاب صوتی عادت دارید و از وقت کافی برای خواندن کتابهای متنی برخوردار نیستید میتوانید این کتاب را با صدای بابک پاییزان گوش دهید. این اثر توسط مترجمان دیگری نظیر کاوه نیری نیز به فارسی برگردانده شده است.
کناب نقشه راه نوعی یونگ شناسی کاربردی به کار میآید و برای توسعه فردی مناسب است. پس اگر علاقهمند هستید تا در حوزه توسعه فردی مطالعه داشته باشید تا کیفیت زندگی خود را افزایش دهید و اگر روان شناسی یونگ برایتان مورد پذیرش است، کتاب فوق برایتان مناسب خواهد بود.
آیا شما استانداردهای سطح بالایی دارید؟ آیا هميشه به خودتان فشار می آورید تا موفق شوید؟ آیا ازخودتان و دیگران در برابر آسیب، توهین یا حمله دفاع می کنید؟ آیا دستیابی به موفقیت برای شما مهم است؟ آیا تلاش زیادی می کنید تا بهترین کسی شوید که می توانید باشید؟ آیا بیش از آن که برای شما خوب است تلاش می کنید؟
وقتی افراد در مهمانی ها با یکدیگر آشنا می شوند. معمولا از هم این سوال را می پرسند:«شغل شما چیست؟» حتی معمولا از بچه ها نیز این سوّال را می پرسیم که«وقتی بزرگ شدی، دوست داری چه کاره شوی؟» جنگجو می خواهد افراد را به واسطه شغل شان و اینکه چقدر موفق هستند ارزیابی کند. ما در فرهنگ مان تا حدود زیادی به کار افراد توجه می کنیم زیرا کار یا (تحصیلات) حیطه ای از زندگی ماست که ما در آن ارزش خودمان را ثایت می کنیم. ما اغلب نمی توانیم دست از کار کردن برداریم زیرا وقتی مولد نباشیم. احساس می کنیم هیچ ارزشی نداریم. همه این حالات به زمان آغاز برمی گردد که افراد برای زنده ماندن شکار می کردند یا چیزهایی جمع آوری می کردند.
خودتان را در حالی تصور کنید که در سطح بخورونمیر زندگی می کنید. فرض کنید گرسنه هستید. اگر زود غذا پیدا نکنید شما و کسانی که به شما وابسته هستند خواهید مرد. فشار زیادی روی شماست و شما درد ناراحت کننده ای را در معده تان احساس می کنید. اگر مرد هستید با سایر مردان به شکار می روید و اگر زن هستید. شما و سایر زنان دانه های خوراکی سبزیجات یا هر چیز دیگری را که قابل خوردن است پیدا می کنید. در هرصورت. اگر موفق شوید, نه تنها
چیزی برای خوردن خواهید داشت. بلکه احترام دیگران را به دست خواهید آورد و اگر موفق نشوید. پس از مدتی خواهید مرد.