نظام برنامهریزی در ایران در چند دهۀ گذشته تلاشهای گستردهای را برای دستیابی به اهداف کلان توسعه و گذار به جامعهای پیشرو تجربه کرده است. تدوین و اجرای پنج برنامه عمرانی پیش از انقلاب و اجرای پنج برنامه توسعه در جمهوری اسلامی و نیز تدوین سند چشمانداز ۲۰ ساله و اخیراً تدوین سند ایرانی- اسلامی پیشرفت، بیانگر دغدغۀ دائمی دولتها برای تحقق پیشرفت ملی و خروج از چرخۀ عقبماندگی بوده است. با توجه به مختصات ژئوپلیتیکی و جامعهشناختی کشور یکی از اهداف مهم نظام سیاستگذاری، دستیابی به توازن و تعادل منطقهای و کاهش نابرابریهای زیرساختی و تعدیل شکافهای ساختاری و سرزمینی است. برنامههای بلندمدت اقتصادی در ایران هر چند در سطح ملی با دستاوردهای معینی مانند گسترش زیرساختها و رشد تولید ناخالص ملی در دو رژیم سیاسی همراه بوده، ولی الگوی رشد و توسعۀ ملی تمرکزگرا زمینهای برای رشد نامتوازن و در مجموع بسترساز ظهور عدم تعادل منطقهای در کشور شده است. در یک رویکرد بلندمدت، چنین الگویی از توسعه علاوه بر این که به لحاظ مدیریت بهینه منابع و توان بهرهگیری از ظرفیتهای محلی- منطقهای بسیار ناکارآمد است، چالشهای ساختاری و آسیبهای کلان ناشی از آن محرک پیامدهای امنیتی دامنهداری برای دولتها بوده و در برخی مقاطع تاریخی به زمینهای برای برخی ناامنیها و بیثباتیها و تعمیق شکافها در مناطق پیرامونی کشور تبدیل شده است.
بر حسب ضرورت زمان، چنان چه تعریف و برداشت موسّعی از امنیت و ثبات سیاسی داشته باشیم، پیامدهای ناشی از توسعه ناموزون در عرصههای اجتماعی و اقتصادی ابعاد مهم امنیت ملی در حال و آینده خواهند بود. مؤلفههایی مانند افزایش مهاجرت از مناطق توسعهنیافته که زمینهای برای تشدید عدم تعادل در استقرار جمعیت در گستره سرزمینی است، گسترش مناطق حاشیهنشین در شهرهای بزرگ مناطق کمتر برخوردار و تشدید شکافهای اجتماعی که میتواند به بحران کارآمدی و مشروعیت سیاسی در پیرامون و حاشیه مرکز بینجامد، افزایش خطرپذیری مراکز زیست و فعالیت به دلیل تمرکز و تراکم بیش از حد فعالیتها، افزایش تنش بین مناطق مختلف کشور در خصوص بهرهبرداری از منابع زیستمحیطی به ویژه منابع آب و آسیبپذیری و ناپایداری اقتصاد ملی به دلیل تمرکز فعالیتهای اقتصادی در مناطق خاص از پیامدهای امنیتی چنین الگوی تمرکزگرای پیشرفت به شمار میآید. همچنین همراهی شکافهای توسعهای در مناطق پیرامونی با شکافهای قومی و مذهبی که موجب تراکم شکافها میگردد، زمینهای برای تهدید یکپارچگی و انسجام اجتماعی و ظهور واگراییهایی سیاسی بوده و خواهد بود.
هدف نهایی تمام برنامههای توسعه و سیاستگذاریها و هزینههای معطوف به آنها در طول چند دهۀ گذشته علاوه بر دستیابی جامعه ایرانی به سهم و جایگاه مناسب و شایسته کشور در اقتصاد، علم و فناوری جهانی، رهایی از آسیبهایی مانند وابستگی به نفت و اقتصاد وابسته و گذار از وضعیتهایی مانند فقر، تورم، بیکاری، فساد مزمن و تعدیل شکافهای طبقاتی و نابرابریهای منطقهای بوده است. در برنامه ششم توسعه نیز که در اواخر دی ۱۳۹۵ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، این آرزوها و اهداف تکرار شده است.