تاریخ تولید و توسعه علم در جهان از دیرباز تا کنون حاکی از آن بوده است که این جریان، تحت حاکمیت دیدگاههای فلسفی و پارادایمهای تولید علم قرار داشته است. «پارادایمها» یا «دستگاه وارههای» تولید علم نیز مبتنی بر رویکردهای جهانبینانه و پیشفرضهای هستیشناختی، انسانشناختی، معرفتشناختی و روششناختی، و همچون یک «سامانه» و «قرارگاه عملیاتی»، فرآیند تولید علم را هدایت و راهبری نمودهاند. از جمله پارادایمهای غالب امروزی حاکم بر روند تولید علم، به ویژه در حوزه علوم انسانی، پارادایمهای پوزیتویستی، تفسیری، انتقادی و پست مدرن هستند، که البته با نوساناتی در سیطره یافتگی یکی از پارادایمهای مذکور بر سایر پارادایمها، در طول تاریخ تحولات تولید علم نیز همراه بوده است.
از سوی دیگر، در عالم اسلامی نیز فیلسوفان، حکیمان، عارفان و اندیشمندان فراوانی بودهاند که از ابتدای ظهور مکتب اسلام تاکنون،دستاوردهای علمی گوناگون و فراوانی را به جهان و دنیای اسلام عرضه نموده اند. اما در عین حال به نظر میرسد که در حوزه تولید علم در جهان اسلام، مشکل عمده «عدم ساماندهی پارادایمیک» به حوزه تولید علم بوده است. به همین دلیل نیز علاوه بر آنکه اندیشمندانعالم اسلامی نتوانستهاند همه ظرفیتهای علمی خود را به منصه ظهور برسانند، جریان تولید علم اسلامی نیز نتوانسته است که در همه حوزههای تولید علم بهنحو وافی و کافی ورود و نفوذ کند. در این رابطه برخی از دلایل رکود جریان تولید علم در جهان اسلام نیز در این نوشتار مورد تحلیل قرار گرفته است.
در نوشتار حاضر با اتخاذ «رویکرد پارادایمی»، سعی در ساماندهی به پیش فرضهای پارادایم اسلامی تولید علم شده است، و ابعاد این پارادایم نیز به نحو نسبتاً مبسوطی مورد بحث قرار گرفته است. انتظار میرود که در پرتو این پارادایم پرتوان و نیرومند به عنوان «قرارگاه عقیدتی و عملیاتی» تولید علوم اسلامی، جریان تولید علم اسلامی ساماندهی و روند تولید و توسعه آن، بهویژه در حوزه علوم انسانی و علوم تربیتی تسهیل گردد.