دگرگونی در کجا پایان مییابد و جنون آغاز میشود؟ بنابراین شاید هرموجودی شعله زندهای را در زندگی خود داشته باشد. اگر این شعله کوچک، گُر گرفته و شعلهور شود، موجودیت درونی ما را میسوزاند و دیوانگی نتیجه آن میشود.
کتاب مرد زیرزمینی The Underground Man توسط میک جکسون به رشته تحریر درآمده است. این کتاب برای اولین بار در سال 1997 منتشر شد. داستان کتاب مرد زیرزمینی یک داستان تخیلی نیست، بلکه داستانی واقعی از زندگی یک دوک انگلیسی با ترکیب داستانهای نقل شده از مردم و تخیلات خود نویسنده است.
داستان کتاب مرد زیرزمینی در مورد دوک پنجم پورتلند، ویلیام جان کاوندیش بنتینک اسکات William Cavendish Bentinck Scott است. این اشراف زاده تقریبا تمامی سالهای عمر خود را در املاکش گذارنده است. اما املاک او یک وجه تمایز نسبت به دیگر دوکها دارد. دوک پنجم یکی از ثروتمندترین اشرافزادگان انگلستان است. او برای خود تونلهای زیرزمینی بزرگی را در زیر املاکش میسازد. اما ساخت این تونلها نه برای سرگرمی بلکه برای رساندن او به روح کودکیاش است. این تونلها به قدری بزرگ هستند که حتی بزرگترین کالسکهها نیز میتوانند از آنها عبور کنند. اما همانقدر که بخشهایی از بدن دوک از کار میافتند، حافظه دوران کودکیاش قدرت بیشتری پیدا میکند و روح جوانی او، همراه لحظههایش میشود. سرانجام دوک احساس میکند، تنها گزینه برای رهایی از این تنهایی و درد، یافتن منبع درد است. به همین دلیل دست به ساخت این تونلها میزند. هزارتوی این تونلها او را به گذشتهاش میبرد و هرچه به عقبتر باز میگردد، به آرامش بیشتری دست مییابد. اما در واقع گذران عمر در این تونلها او را هر روز منزویتر و تنهاتر میکند. سرانجام دوک پورتلند در سال 1879 درگذشت و میراث بزرگی را برای آیندگان به جا گذاشت.
زمانی که مردم از این کار او با خبر میشوند، پچ پچها منبی بر دیوانگی دوک آغاز میشود. فردی به نام آقای بِرِد معمار این تونلها است. اما از ساخت این مکان راضی نیست زیرا شایعات و حرفهای پوچ مردم درباره دیوانگی دوک را شنیده است. این کتاب بخشی از زندگی دوک را بنابر اطلاعات تاریخی و دست نوشتههای خود او روایت میکند.
ایده نوشتن این کتاب زمانی به ذهن نویسنده آن یعنی میک جکسون رسید که از املاک دوک و آن تونلهای زیرزمینی غول پیکر بازدید کرد. این محل آنقدر برای او جالب و هیجان انگیز بود که درمورد آن به تحقیق پرداخت. در این تحقیق از افراد محلی نیز کمک گرفت. مردم محلی پورتلند تمام داستانهایی که از گذشتگان برایشان نقل شده بودند، چه خرافی و چه حقیقت را به او منتقل کردند. سپس جکسون با ترکیب تاریخ، داستانهای خرافی و تخیلات خود کتاب مرد زیرزمینی را نوشت.
کتاب مرد زیرزمینی نگاه منتقدان بسیاری را به خود جذب کردهاست. برای مثال دیلی تلگراف Daily Telegraph نوشت:« ساختار روایی بیعیب و نقص است، شخصیت پردازی عالی است و نثر چنان صیقلی است که میتوانید چهره خود را درون آن ببینید.» کتاب مرد زیرزمینی در سال انتشارش نامزد دریافت جایزه بوکر Booker شد. به علاوه برنده جایزه وایتبرد Whitbread و برند اولین رمان انجمن سلطنتی نویسندگان شد.
کتاب صوتی مرد زیرزمینی توسط مترجم خوب کشورمان میثم فرجی ترجمه شدهاست. این کتاب در سال 1399 توسط رادیو گوشه منتشر شد. نسخه چاپی و الکترونیکی این کتاب نیز توسط خود میثم فرجی در سال 1399 و انتشارات نشر چشمه به چاپ رسید. نسخه الکترونیکی کتاب مرد زیرزمینی در فیدیبو موجود است. این کتاب صوتی با صدای گوینده خوش بیان کشورمان اطهر کلانتری در اختیار شما قرار دارد. میثم فرجی مترجم آثار بسیاری از جمله چشمان تاریکی، مرد گمشده، سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش و دریای هیولاها دارد. شما میتوانید کتاب صوتی مرد زیرزمینی اثر میک جکسون و ترجمه میثم فرجی و انتشار رایو گوشه را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه کنید.
میک جکسون Mick Jackson در سال 1960 چشم به جهان گشود. او زاده لنکشایر، انگلستان است. جکسون فارغ التحصیل مدرسه گرامر ملکه الیزابت، در بلکبرن است. جکسون سالها در تئاتر محلی کار میکرد. به علاوه او در رشته هنر تئاتر، دانشگاه دارتینگتون تحصیل کرده است. جکسون در سال 1990، یک دوره نویسندگی خلاق را در دانشگاه آنگیای شرقی East Anglia گذراند. سرانجام از سال 1995 تبدیل به یک نویسنده تمام وقت شد.
نام میک جکسون بیشتر با رمان مرد زیرزمینی شناخته میشود. این کتاب برای او جوایز بسیاری را به همراه داشت. از دیگر آثار جکسون میتوان به رمانهای یوکی چان در کشور برونته، پنچ پسر ، مجموعه داستانهای ده حکایت غمبار، داستان بیوه و خرسهای انگلیس اشاره کرد. میک جکسون یکی از طرفداران سرسخت موسیقی راک است. او در این زمینه نیز فعالیتهای بسیاری از جمله عضویت در یک گروه موسیقی راک را داشته است. به علاوه او با نام مستعار کرکام جکسون، فیلمنامه مجموعه تلوزیونی جاده رومی را در سال 2004 نوشت. جکسون هماکنون در برایتون زندگی میکند.
از خیابان وسِت پایین میآمدم که دیدم قتل عام ظالمانهی پاییز سراسرش را فراگرفته است. یکی از شکاربانهایم را دیدم که با یکی از آن سگهای شکاری که هیکلی به مراتب بزرگتر از بقیه دارند. میرفت: جانوری فوقالعاده از نژادی دورگه، سیاه و سفید با موهایی بلند، دُمی دراز و گامهای جسورانه؛ از آن سگهای بیکله. درهرحال من و شکاربان شروع به صحبت در مورد آب و هوا و این طور چیزها کردیم. به نظر میرسید سگ هوشمندانه به حرفهای ما گوش میدهد. چنان بین حرفهای ما آبروهایش را در هم میکشید که منتظر بودم او هم نطراتش را با ما درمیان بگذارد. شاید هم در یکی دو مورد با ما مخالفت کند. از حیوان زیبای شکاربان تعریف کردم و پرسیدم چه غذایی به او میدهد و البته چه طور این کار را میکند. سگ برادر خانمش بود و سه بار در روز در قابلمه غذا میخورد. خب خیلی تعجب کردم، مخصوصا ازاین که شنیدم چه طور خواهرزاده و برادرزادهاش همیشه بدون کوچکترین اعتراضی از طرف سگ، پشتش سواری میکنند.
دستی به سرش کشیدم که به بزرگی سر گاومیش آمریکایی بود! و زیر لایهی ضخیمی از گوشت گرمای دلیذیر گردش خونش را کف دستم حس کردم. دوست داشتم تمام صبح را درحیرتِ حیوان بمانم. اما انگار شکاربان ترجیح داد به کارش برسد. بنابراین، مکالمهی کوتاهمان را به پایان رساندیم. کلاهش را برداشت، صدایی شبیه کلیک از گوشهی دهانش بیرون داد و آرام پوزه بند سگ را کشید و آن موجودِ با ابهتِ با وقار هم انگار پیش از چرخیدن و یورتمه رفتن، سر سنگینش را برای من تکان داد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 606.۶۲ مگابایت |
مدت زمان | ۱۱:۰۲:۳۴ |
نویسنده | میک جکسون |
مترجم | میثم فرجی |
راوی | اطهر کلانتری |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۹/۱۰ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اولین کتاب صوتی آقای کلانتری بود که گوش کردم و انصافااجرای خوبی بود. متن داستان، توصیفهای زیبایی داشت. روایتش هم قابل قبول بود. کتاب پایان قشنگی هم داشت. منتها اصلا خط داستانی منسجم و خاصی نداشت. این ۳۲ فصل کتاب، اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۱۰-۱۲ داستان کوتاه از ابعاد محتلف زندگی یک دوک بود که باعث میشد کلیت داستان واقعا کسل کننده باشه. اگر اجرای زیبای آقای کلانتری و انتخاب موسیقی خوب کتاب صوتی نبود، بعید میدونم که تا پایان کتاب رو میخوندم (یا میشنیدم).
اجرا خیلی خوب بود اما خود داستان واقعا بد بود. یک لُرد انگلیسی پیر که داره دچار زوال عقل میشه اما داستان بیشتر شبیه شرح حالات یک نفر که دائما مواد زده و های شده، از آب در اومده! حالا اگر این پیرمرد مال دوران جدیدتر بود یا لااقل توی یک منطقه دور افتاده نبود موضوعات جالبی به وجود می اومد اما این ماجرا توی این فضا هیچ شانسی برای تنوع نداشت.
خوانش عالی موضوع عالی اما قلم و توصیفات ت زیاد خسته کننده
این کتاب عالیه مخصوصا با صدای آقای کلانتری
صدای زیبای اقای کلانتزی
داستان قشنگي بود