انتشار سفرنامۀ گالیور هم در بریتانیا ماجرای عجیب و غریبی داشت و هم در ایران. در روایت است که جاناتان سویفت (۱۷۴۵-۱۶۶۷) ابتدا کتاب را به طور ناشناس منتشر کرده بود. چرا که این سفرنامه پر بود از کنایات و اشارات سیاسی و اجتماعی. نویسنده برای این که مقامات و صاحبمنصبان بریتانیایی موی دماغش نشوند؛ و برایش مانعتراشی نکنند، کتاب را به گالیور نامی منسوب میکند و برای رد گم کردن هم که شده، پسرعمویی هم به اسم «ریچارد سیمسون» برای گالیور میتراشد و او را ناشر کتاب خود معرفی میکند. از اینها گذشته در مقدمۀ سفرنامه از زبان گالیور نامهای به سیمسون مینویسد و از او به علت دخل و تصرفاتی که در سفرنامه شده بود شکوه و شکایت میکند. اما چندی نمیگذرد که اغلب مردم به هویت نویسنده پی میبرند و از آن جایی که هیچ یک از مقامات عالی کشوری و لشکری از دست وی آزرده خاطر نشده بودند، درصدد ایذا و اذیت او برنمیآیند.
بدین ترتیب، سفرنامه در میان خلق الله چنان جا باز میکند که چاپ اول آن در عرض یک هفته به فروش میرسد. مشهور است که بعداً این کتاب بارها و بارها به چاپ میرسد، و در اندک زمانی نایاب میشود. این رمان را از وزیر گرفته تا کودکان همه میخواندند، و کتاب حاضر مایۀ تحسین همۀ مردم شده بود و نهایتاً در سال ۱۷۲۷ به فرانسه ترجمه میشود.
اما در ایران عهد مظفرالدین شاه قاجار هم علیرضا مترجمالسلطنه که خود گویا از معلمان دارالفنون بوده به ترجمۀ این رمان دست میزند. البته خود ایشان در نسخهای که من در اختیار دارم، در باب شأن نزول این ایده و ترجمۀ آن چیزی نمینویسد. در انجامۀ کتاب مینویسد که ترجمۀ آن را در پنج شنبه ۱۵ شهر ربیعالثانی ۱۳۱۹ به پایان رسانده است. با این همه ما نمیدانیم مترجم نسخۀ تلخیص شده را اساس کار خود قرار داده یا خود آن را خلاصه کرده است. چرا که در انجامۀ کتاب اصلاً اشارهای بدین موضوع نمیکند، اگر جاناتان سویفت در چاپ اول کتاب سناریویی نوشته بود که شناخته نشود، در ترجمۀ فارسی هم نامی از نویسنده اصلی به میان نمیآید. از سوی دیگر علیرضاخان مترجمالسلطنه مشخصات متن فرانسه را هم به دست نمیدهد. البته شاید در آن دوره آوردن این مشخصهها رایج نبوده است.
اما آنچه مرا واداشت که این کتاب را منتشر کنم و از لابهلای کتابهای گرد و خاک گرفته سنگی بیرون بیاورم، این بود که خواستم در واقع گوشهای از شیوۀ ترجمه یکی از مترجمان آن دوره را بر خوانندگان عرضه کنم، که صد البته به نظرم کار علیرضا مترجمالسلطنه در نوع خودکاریست ارزشمند. از سوی دیگر وقتی متن کتاب را پیاده و اصلاح و برخی از اسامی را یکدست میکردم، در این ضمن پنداری به زیست جهان مترجم راه یافته بودم تا زیست جهان مؤلف. انگار در دورۀ قاجار دست به سفری تاریخی و جغرافیایی زده بودم، با نثری و محیطی و زمانی دیگر روبهرو شده بودم و نیز با داستانی اعجابانگیز هر چند تلخیص شده، که خود نقدحال دورانی از تاریخ ما بوده است.
گفتنی است که نام کتاب در چاپ سنگی عبارت است از: تفصیل مسافرت کُولی ور در مملکت لیلیپوت. و نام مترجم در انجامۀ کتاب علیرضای مترجمالسلطنه آمده است.
این مترجم فاضل افزون بر این، کتابهای دیگری هم ترجمه یا تألیف کرده است که از آن جمله میتوان به پندیات، تاریخ ملل شرق، شرح تاجگذاری شاه سلمان صفویِ تألیف شاردن اشاره کرد. نام مترجم در برخی از کتابها «میرزا سید علیرضاخان مترجمالسلطنه» و در برخی از کتابها «علیرضا امیرتومان» آمده است.
اما در این کتاب، علاوه بر اعمال رسمالخط جدید، معانی برخی لغات نامأنوس را داخل کروشه آوردهایم. در ضمن در متن کتاب از تصاویر سفرنامۀ گالیور ترجمۀ منوچهر امیری سود جستهایم، در واقع این تصاویر افزودۀ ماست نه زندهیاد علیرضای مترجمالسلطنه.
در خاتمه از مدیر محترم انتشارات مدید سرکار خانم لیلاحکمآبادی که چاپ و نشر این کتاب را تقبل کردند، نهایت سپاس و تشکر را دارم.
هاشم بناءپور