«عشق و خوشبختی» دو عبارتی هستند که در همیشه آنها در کنار هم دیده میشوند. هر دوی این عبارات عشق و خوشبختی میلیونها میلیون معنی دارند. در واقع باید گفت به تعداد افراد کرهی زمین میتوان برای این دو واژه معنی تعریف کرد. در نگاه شما عشق و خوشبختی چه معنایی دارد؟ آیا عشق همیشه باعث خوشبختی است؟ و یا خوشبختی باعث ایجاد عشق میشود. همه انسانها عشق و خوشبختی را به شکل متفاوتی در زندگیشان دارند. اما ذات بالانگر انسان همیشه چشمش به به دیگران است. خوشبختی همیشه در ثروت، جایگاه شغلی، اجتماعی و ... خلاصه نمیشود. خوشبختی همین چشمانی است که هروز صبح آفتاب درخشان را میبیند، همان لبخند مهربان پدر و مادر در خانه است. حتی میتوان گفت خوشبختی همان بوی دلپذیر غذایی است که مادر با عشق فراوان آن را تهیه کردهاست.
کتاب صوتی داستانهای کوچک عشق و خوشبختی O's Little Book of Love and Friendship توسط سردبیران مجله اپرا در سال 2016 نوشته شدهاست. این کتاب مجموعهای از هفده داستان جذاب و خواندنی است. این هفده داستان عبارتند از فقط تو و من، تو را دوست دارم تو بینقص هستی، یک نفر، فهرست عشق، کمی دشواری، منحنی یادگیری من، آن خانم یک پنیر بزرگ است، مبهوت عشق، همه دوستیها، اپرا و گیل بدون سانسور، جادوگران، خویشاوندی، خواهرم سایدی، بچه کابو، عشق برتر، تنها برای تو معنا دارد و اثر قلب. این داستانها توسط یکی از بانفوذترین زنان دنیا نوشته شدهاند. اپرا وینفری کسی است که در زندگی دردهای بسیاری را متحمل شدهاست. اما هیچگاه منکر عشق و خوشبختی شد. او تلاش کرد که خوشبختی نداشته در کودکیاش را، در بزرگسالی تجربه کند. در هر کدام از این داستانها نکات روانشناسی، تجربیات عاطفی، جملات قصار و ... را دربر دارند. اما به طور کلی تمامی نکات در قالب داستانی عاطفی بیان شدهاند. در اینجا به طور خلاصه چند داستان از مجموعه «داستانهای کوچک عشق و خوشبختی» را برای آشنایی بیشتر شما با فضای کلی داستان بیان میکنیم.
داستان «فقط تو و من» با جملهای از ژان پل ساتر آغاز میشود:«در عشق دو نفر یک نفر به حساب میآیند.» داستان این کتاب از ازدواج روای آغاز میشود. روای در زمان ازدواجش بیست و شش سال دارد. در نگاه او ازدواج در این سن بسیار ترسناک است و باعث استرس او شدهاست. او تصور میکند که ازدواج در این سن به معنای رفتن به زیر تیغ گیوتین با لباسی فاخر است. از ازدواج آنها بیش از بیست و پنج سال میگذرد و اکنون راوی خاطراتش را بازگو میکند. بعد از گذشت بیست و پنج سال از این ازدواج، او به یاد میآورد که اضطراب و نگرانیهایش در روز عروسی برای مقوله ازدواج نبودهاست. بلکه برای برگزاری درست مراسم بودهاست. روز عروسی که با اضطراب فراوان لباس زیبای عروس را برتن کرد، اما داماد دیر رسید. دیر رسیدن او باعث ایجاد استرس چند برابری در او شد. اما همه این نگرانیها و اضطراب در گذشته جا مانده و خاطرات تلخ و شیرینی را برای او رقم زدهاست. این زوج در کنار فرزندانشان بزرگ شدهاند و لحظات تلخ و شیرینی را برای خود رقم زدهاند. آنها با گذران تمام اتفاقات در نهایت آموختند که چگونه به یکدیگر اعتماد و اطمینان داشته باشند. ازدواج از نگاه راوی یک ماجراجویی بیرحمانه است. این ماجراجویی مانند خندیدن در زمان گریه است. یعنی تبلور غم و شادی ، خوبی و ناخوشی، سختی و آسانی، درد و آرامش و ... در یک لحظه. اما در نهایت همه این لحظات باید رشد کرد و همراه و همپای بسیار خوبی برای شریک زندگی بود. پس از گذشت بیست و پنج سال از این ازدواج دیگر خبری از جشن سالگرد آنچنانی نبود. زیرا این عروس و داماد قدیم در زمستان زندگی خود هستند و باید از جسمشان مراقبت کنند. در این سالگرد در کنار عروس یک عینک و قرص ایبوپروفن و در کنار داماد چند قرص برای درد کمر وجود دارد. همانطور که در این داستان که نمونه کوچکی از داستانهای این مجموعه است، مشاهاده میکنید، عشق بدون هیچ آرایش غلیظی وجود دارد. عشق در طول زمان تغییر شکل میدهد. اگر در روزهای اول این احساس بسیار آتشین و دلبرانه باشد. پس از گذشت چندی شکل خود را به کمک، احترام و همراه بودن عوض میکند.
کتاب داستانهای کوچک عشق و خوشبختی توسط شباهنگ دلشاد ترجمه شدهاست. این کتاب در سال 1398 توسط انتشارات پندار تابان به چاپ رسید. نسخه صوتی این کتاب در سال 1399 توسط انتشارات کتابسرای نیک منتشر شد. گویندهی این کتاب صوتی فرزانه فائزی است. شما میتوانید کتاب صوتی داستانهای کوچک عشق و خوشبختی به قلم سردبیران مجله اپرا، ترجمهی شباهنگ دلشاد، گویندگی فرزانه فائزی و انتشارات کتابسرای نیک را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
شباهنگ دلشاد یکی از مترجمان خوب کشورمان است. او فراتر از ترجمه، نویسنده کتابهای بسیار نیز بودهاست. زبان این مترجم و نویسنده در آثارش روان و دلنشین است. انتخاب واژه و چینش آنها کنار هم امری استادانه است که شباهنگ دلشاد به زیبایی هرچه تمام از پس این کار برآمده است. از آثار او میتوان به گذرگاه زندگی، تو بهترینی، داستانهای کوچک آرامش و راحتی، نوع دوستی و ... اشاره کرد.
فرزانه فائزی یکی از گویندگان و دوبلرهای نامی کشورمان است. او دانشآموختهی رشتهی جغرافیا و برنامه ریزی شهری است. خانم فائزی به دلیل علاقه بسیار به سینما، در دهه هشتاد دورههای گویندگی و دوبله را نزد اصغر محبی گذارند. سپس وارد رادیو شد. او تاکنون دوبلر انیمیشنها و فیلمهای بسیاری بودهاست. از فعالیتهای او در زمینه گویندگی کتاب میتوان به اردوی آماده سازی، کوه یخمان آب میشود، قانون غز زدن ممنوع، با انگیزه باشید، پروژه شادی، قوانین مغز و ... اشاره کرد.
اپرا گیل وینفری Oprah Gail Winfrey در بیست و نهمین روز از ژانویه سال 1954 در شهر میسیسیپی متولد شد. او کودکی بسیار سختی را پشت سرگذاشته است. مادر خدمتکار بود و پدرش در ارتش خدمت میکرد. او توسط مادربزگش بزرگ شده و خواندن و نوشتن را از مادربزرگش آموخته است. پس از شش سالگی اپرا زندگی را با مادرش آغاز کرد. اما نه ساله بود که مورو تجاوز یکی از اقوامش قرار گرفت. او در کودکی آزاهای جنسی بسیاری دیدهاست. به دلیل اینکه مادرش نمیتوانست از دخترش مراقبت کند پیش پدرش فرستاد شد. اما پدرش نیز شرایط نگهداری اپرا را نداشت. سپس او در سن چهارده سالگی از زندگی با پدرش نیز فرار کرد. اما در همان زمان مورد تجاوز و آزار جنسی بسیاری قرار گرفت و باردار شد. اما فرزندش مرد به دنیا آمد. این اتفاق برای او تلنگر بزرگی شد. اپرا به پیش پدرش بازگشت و شروع به درس خواندن کرد. او یک کتاب در هفته میخواند و مطالبی درمورد آن مینوشت. زمانی که فن نوشتن را آموخت به رادیو رفت و در آنجا گزارشگر شد. اما این برای وینفری کافی نبود. او باید به دانشگاه میرفت. سرانجام برای تحصیل در رشته هنرهای نمایشی به دانشگاه تنسی رفت.
اپرا وینفری هنگمی که مشغول تحصیل در دانشگاه بود، به عنوان گوینده در رادیو نیز فعالیت میکند. سرانجام او در سال 1976 وارد تلویزیون شد. او در سال 1983 مجری یک برنامه موفق به نام «ای ام شیکاگو» شد. این برنامه آنقدر محبوب شد که در سال بعد به صورت سراسری از تلویزیون ملی آمریکا پخش میشد. نام اپرا وینفری با اجرای این برنامه برسر زبانها افتاد. سپس در سال 1985 این برنامه نام خود را به «شوی اپرا وینفری» تغییر نام داد. خانم وینفری در فیلمهای بسیاری نیز حضور داشته است.
همه دوستیها
«بسیار مهم است که کسی باشد که بتوانی ساعت چهار صبح، صدایش بزنیم» مارلین دیتریش
«حرفی باقی نمانده بود» الیزابت استروت
جایی نشسته بودیم که میزهای چوبی داشت. رویه زخیم میزها به خاطر سالها استفاده براق شده بود. زمین با چوبهایی به رنگ عسلی فرش شده بود. هوا آفتابی بود. چون از بین پنجرههای بالایی، روی میز و فنجانهای قهوه و فضای ما نور افتاده بود. زمان ناهار بود و سفارش غذا دادیم. اما یادم نیست چه غذایی؟ دوستم کتی روبرویم نشسته بود و انتظار میکشید. هردو در کالجی که در همان نزدیکی بود، درس خوانده بودیم. قبلا به کتی گفته بودم، مسئله ناخوشایندی برایم اتفاق افتاده که میخواهم دربارهاش صحبت کنم. اتفاق دردناکی بود. آنقدر دردناک که نمیتوانستم دربارهاش حرف بزنم، باید مینوشتم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 249.۵۱ مگابایت |
مدت زمان | ۰۴:۲۸:۲۵ |
نویسنده | سردبیران مجله اپرا |
مترجم | شباهنگ دلشاد |
راوی | فرزانه فائزی |
ناشر | انتشارات کتابسرای نیک |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۹/۰۲ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 37,800 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
فقط داستان اول عاشقانه و جالب بود و هر چقدر جلوتر رفتم كيفيت داستان ها افت شديدى داشت و البته ربطى به عشق نداشتن و تو اكثرشون يا يه نفر سرطان داشت يا اوتيسم يا سندروم داون بيشتر غمگين ميشى به جاى اينكه حس خوب پيدا كنى چند فصل مونده بود به پايان تصميم داشتم ديگه ادامه ندم چون شيوه اجرا هم بسيار بد و حوصله سربر ميشه مخصوصوصا تو داستان مصاحبه ب ا خود اپرا كه راوى به جاى ٣ نفر حرف ميزنه واقعا اذيت كنندست،
من از این کتاب خیلی خوشم اومد، با اینکه فعلا چهار قسمت بیشتر گوش ندادم. صدای راوی خیلی قشنگه و به دل میشینه. هر قسمت ماجرا های متفاوتی و از زندگی انسان های متفاوت روایت میکنه، که در نتیجه ی داستان میخواد به یه نکته ای برسه، ولی خب نمیزاره تو بشقاب جلوتون، داستان و میگه و تموم میکنه بعد خودتون باید ازش نتیجه بگیرید.
داستانهای شیرین و شنیدنی و از همه مهمتر کوتاه. صدای راوی خوب و مهربانه و آدم رو خسته نمیکنه بنظرم پیام کلی داستانها اینه که : نزار &#۳۴;دوست داشتن&#۳۴; تبدیل به &#۳۴;عادت&#۳۴; بشه❤
داستانای کوتاه حال خوب کن داره. واسه تو راه و زمانایی که جایی منتظری عالیه. صدای راوی هم قشنگه. خوب بود کلا
داستان ها جذاب نیستند
داستانها خوب بود ولي كوتاه
لایک..
زیبا