برای کسانی که میدانند سیاست در جزئیترین امور زندگی عمومی و فردی دخیل است، نام جان بولتون نامی آشناست. کردار و اندیشۀ او چنان با «شر» تنیده است که جای هیچ شکی باقی نمیگذارد که حضور او در هر منصب و مقامی را باید تفسیر به «شر» کرد: جنگطلب، طرفدار استفاده از زور که تئوریها آن را به نام «رئالیسم» بزک کردهاند، مدافع تغییر رژیم در هر کشوری که از آنان اطاعت نمیکند، طرفدار جنگ عراق، طرفدار بمباران ایران و سوریه و عراق و با اینحال، عضو کمیتۀ صلح و امنیت خلیج فارس. بولتون و کسانی چون او در کلیشههایی که به خورد رسانهها میدهند (و ایشان یکی از سردمداران آن است) ایران و کشورهایی را که «اطاعت» نمیکنند با عناوینی چون تروریست و جنگافروز و مدافع سلاحهای اتمی و شیمیایی معرفی میکنند.
اما برای خوانندهای که میخواهد در تفسیر جهان پیرامونش از هوش و آگاهی خود بهره ببرد، کتاب پیشرو کتابی چندوجهی و بسیار مفید است. بولتون قرار بوده بر کوس رسوایی ترامپ بکوبد، حال آنکه خودش و کل نظام فکری سیساستمداران آمریکایی را نیز در باتلاق فرو میبرد. علاوه بر این، خواننده در اثنای استدلالهایی که بولتون و همکارانش «بدیهی» میشمارند، پی خواهد برد در برابر دستاندازی و وقاحت کسانی که خود را سیاستمدار مینامند، جهان بیگناه است. خواننده فقط کافی است در این کتاب، نگاه دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی را به جهان دنبال کند تا دریابد برای سلطهگران مدرن فقط اسمها تغییر میکند، محتوا همان است که بود؛ زمانی به «غیرخودیها» «بربر» میگفتند و حالا «تروریست».