واژهی فریبکاری کاملاً با دنیایی که در آن زندگی میکنیم عجین است. مردم از رسانهها، روابط بین فردی و قدرت استفاده میکنند تا دیگران را فریب دهند. درواقع، روزی نیست که یک استاد فریبکاری سر راهمان سبز نشود. جالب اینکه به احتمال زیاد همه حتی یکبار هم شده در عمرشان سعی کردهاند که با توسل به فریبکاری به خواستهشان برسند.
فریبکاری هنری است که آن را در گهواره میآموزیم. برای نمونه، بسیاری از ما تا چیزی از پدر و مادرمان میخواستیم، به زیر گریه میزدیم. بیشتر ما چه خوشخدمتیها که نکردیم تا به خواستهمان برسیم. فریبکاری میتواند عمدی یا غیرعمدی باشد. از فریبکاری میتوان برای مقاصد خیر یا شرّ استفاده کرد.
در این کتاب، فریبکاریِ عمدی مدنظر ماست؛ استادان فریبکاری با مقاصدی خودمحور. این فریبکاران بهطور معمول با باج سبیل، دوزوکلک، دروغ و سایر شگردهای موذیانه، مردم را به کاری که میخواهند وادار میکنند. استادان فریبکاری برای اینکه فکر، احساس و عمل افراد را تغییر دهند، از روشهایی خاص سود میجویند. مشکل اصلی در مورد فریبکاری، رفتارهای پنهانی و غیرقابل ردیابی برای قربانی است. دقیقا بههمین دلیل، بیشتر قربانیان به دسیسههای فردی فریبکار عادت میکنند و او قِسِر درمیرود.