http://www.khoshfekri.com/wp-content/upload/2014/05/5-common-mistakes-of-startups-khoshfekri.mp3
تقریبا یک سال پیش بود که کار روی استارتاپمان را به طور جدی شروع کردیم. ایده نیتا، با هدف ایجاد پلتفرم اشتراک تجربه و نقد کافه های تهران به طور رسمی شروع به کار کرد. راه اندازی یک استارتاپ همانقدر که هیجان انگیز بود پر مخاطره و سخت هم به نظر می رسید.
خوشبختانه بعد از مدتی، کم کم مسیر هدایت استارتاپ را پیدا کردیم، سرویس ها و محصولمان کامل تر شد و به بسیاری از ابهامات و چالش ها غلبه کردیم. پس از آن، با ثبیت شدن فرضیات اولیه و تقاضای مشتریان دیگر شهرها تصمیم گرفتیم ایده مان را گسترش دهیم و به شهرهای دیگر هم سرویس هایمان را ارائه کنیم.
هم اکنون، آماده هستیم تا به زودی از پروژه جدید نیتا رو نمایی کنیم: پلتفرم نقد و بررسی کافه های ایران، که به اتفاق برخی کاربران و علاقمندان اسمش را «کافه گردی» گذاشته ایم. پیشنهاد می کنم به صورت اشتراک ایمیلی با ما همراه باشید تا زمان بازگشایی شما را هم خبر کنیم.
مسیر اجرای ایده و توسعه آن پر از چالش ها و آموزه های مختلف بود. به جرئت می توانم ادعا کنم آنها را در هیچ کلاس و دوره ای، مگر مسیر اجرایی نمی توانید یاد بگیرید. (درست همانطور که با کتاب خواندن شناگر ماهری نمی شویم!) کم کم متوجه شدم بسیاری از اشتباهات هست که اکثر بنیان گذاران استارتاپ ها مرتبا آنها را تکرار می کنند، و حتی سالهاست تکرار این اشتباهات برای افراد دیگر ادامه پیدا می کند.
در این نوشته تصمیم دارم در قالب بازگو کردن داستان رشد استارتاپمان، مهمترین موارد این اشتباهات، تجربیات و اتفاقاتی که برای ما افتاد را با شما خواننده های گرامی در میان بگذارم. خیلی خوشحال خواهم شد که شما هم به بحث بپیوندید و نظراتتان را بازگو کنید.
اشتباه ۱ : اینکه بیش از حد ساده است!
از همان ابتدا که با مفاهیم لین استارتاپ ها آشنا شدم، تصمیم گرفتیم نیتا را با همان متد ها اجرا کنیم. البته، چون مباحث کاملا نویی بود و منابع فارسی زیادی برای آن وجود نداشت، باید در موردش مطالعه می کردیم، و در همان زمان آموخته ها را اجرا و ارزیابی می کردیم که کار بسیار دشواری بود – درست مثل اینکه بعد از سقوط آزاد، مجبور باشی چتر نجات خودت را بسازی! و از همان اول، به تناقض های زیادی بر می خوردیم، از جمله اینکه:
در روزهای ابتدایی، یکی از ایراداتی که برخی دوستان به کار ما می گرفتند این بود که چرا نسخه های اولیه نیتا به طرز احمقانه ای ساده نگه داشته شده است! لوگوی ما کامل نبود؛ خیلیها می گفتند روی برندینگ کار نشده؛ ( و البته شما نمی توانید در مورد محصولی که هنوز نمی دانید چه ماهیت و هویتی دارد برند سازی کنید. کار با متد لین سازوکار مخصوص خودش را برایی این زمینه می طلبید. برای اطلاعات بیشتر، توصیه می کنم در رابطه با مفهوم lean branding و branding development مطالعه کنید).
در واقع در یک آخر هفته و از روی یک طرح اسکچ، نسخه ی اولیه نیتا طراحی شد. این نسخه حتی هیچ کد سمت سروری نداشت، فقط یک صفحه html بود که ساختار کلی را نمایش می داد و بعضی لینک ها به صفحات استاتیک دیگر ایجاد شده بود که آنرا به همه نمایش می دادیم و بازخورد و عکس العملشان را می سنجیدیم.
همانطور که خیلی ها می دانند، نیتا – پلتفرم اشتراک تجربه خرید – اولین بار در حوزه محصولات دیجیتال عنوان شده بود؛ اما با همین نسخه ی ابتدایی و ارائه ها متوجه یک ایراد اساسی در ایده شدیم: برای بخشی از کاربردها وب سایت های جایگزین دیگری وجود داشت و از طرفی حوزه محصولات دیجیتال اصلا مناسب نوع درآمدزایی ای که ما انتخاب کرده بودیم نبود و کارآمدی ایده را با مشکل مواجه می کرد. با همین آزمون ساده، فهمیدیم یک چرخش (pivot) اساسی نیاز داریم: تغییر حوزه اصلی، به مناسب ترین و مورد نیاز ترین چیزی که کاربر ها و مشتریان نیاز دارند.
عبارت "تا حد احمقانه ای ساده" هم، به معادل انگلیسی آن (Keep It Simple, Stupid) اشاره دارد که روی ساده سازی سیستم های پیچیده تاکید می کند. برای اطلاعات بیشتر در مورد دستورالعمل K.I.S.S اینجا را بخوانید.
اشتباه ۲ : خیال بافی در مورد مشتری ها یا کاربران!
مواجه شدن با مشتری ها در ابتدای کار خیلی سخت است. به خصوص وقتی ایده ی نوآورانه ای را مطرح می کنید که هیچ کس تا به حال تصورش را هم نمی کرده: «پلتفرمی برای اشتراک تجربه ها؟!»
مصاحبه با مشتری ها، تحلیل برخوردی که دارند و نتیجه گیری از علایق و نیازهای آنها یکی از سخت ترین و چالش برانگیزترین کارهای استارتاپ شما در حوزه ی توسعه مشتریست. شاید مجبور شوید بارها و بارها این کار را انجام دهید تا به راز خواسته های واقعی مشتریان پی ببرید.