«««««میبهـا»»»»»غزل نمره ۰۴۸فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلانصوفی از پرتو می، راز نهانی دانستگوهر هر کس از اين لعل، توانی دانستقدر مجموعهی گل، مرغ سحر داند و بسکه نه هر کو ورقی خواند، معانی دانست(گواه سخن)عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتادهبجز از عشق تو، باقی همه فانی دانستآن شد اکنون که ز ابنای (افسوس) عوام انديشممحتسب نيز در (خود) اين عيشِ نهانی دانستدلبر آسايش ما مصلحت وقت نديدور نه از جانب ما، دلنگرانی دانستسنگ و گل را کند از يمن نظر لعل و عقيقهر که قدر نفس باد يمانی دانستای که از دفتر عقل آيت عشق آموزیترسم اين نکته به تحقيق ندانی دانست(گواه سخن)می بياور، که ننازد به گل باغ جهانهر که غارتگری باد خزانی دانستحافظ اين گوهر منظوم که از طبع انگيختز اثر (همه از) تربيت آصف ثانی دانستSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations